خدمت به مكتب غدير، خدمت به صلح و رستگاري است
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دردیدار فعالان عرصه غدیر بیان داشتند : خدمت به مكتب غدير، خدمت به صلح و رستگاري است
قسمتي از بيانات معظّم له در اين ديدار به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدي لولا أن هدانا الله و الحمدلله الذي جعلنا من المتمسّكين بولاية اميرالمؤمنين و الائمة الطيبين الطاهرين المعصومين و الصلوة والسّلام علي سيد الاولين و الآخرين سيدنا ابيالقاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين ولاسيّما مولانا بقية الله في الارضين و اللعن علي اعدائهم اجمعين الي يوم الدين.
گـر چه در اسلام جشنهــاي كبير است
خوبتر از هر چه جشن، عيد غدير است
ز آنكه در اين عــيد دست عهد پيــمبر
بــود به دستـي كه دست رب قدير است
بنده از لطف شما كه بنده را به ديدار خود نائل كرديد تشكر ميكنم و توفيق خدمات و زحماتي را كه در بسط و نشر موضوع ولايت اميرالمؤمنين عليهالسّلام متحمّل شدهايد به شما تبريك عرض ميكنم و اميدوارم كه خداوند بر توفيقات شما بيافزايد.
همگان به عجز از وصف اميرالمؤمنين عليهالسّلام اعتراف ميكنند
هر كسي كه در ميدان فضائل علي عليهالسّلام مطالعاتي داشته باشد، در مقابل عظمت مقام اميرالمؤمنين عليهالسّلام و عظمتها و معنويات وجود مبارك آن حضرت پيشاني خضوع بر زمين ميگذارد.
مسأله ولايت اميرالمؤمنين عليهالسّلام مسأله بسيار وسيعي است كه مثل (ابن عقده) كتاب الولاية دارد كه همهاش راجع به غدير خم است.
حتي جبران خليل جبران مسيحي ميگويد: «في عَقيدَتي اَنَّ عَليَّ بْنَ أَبي طالِب اَوَّلُ عَرَبِيّ لازَمَ الرُّوحَ الْكُلِّيةَ فَجاوَرَها وَ سامَرَها»(1)
مثل اين دانشمند مسيحي، مقامات اميرالمؤمنين را درك ميكند و مشعوف و مجذوب اميرالمؤمنين عليهالسّلام ميشوند.
اعترافات جرج جرداق مسيحي به مقامات والاي علي عليهالسّلام
جرج جرداق دانشمند مسيحي كتابي نوشته به نام «الامام علي صوت العدالة الانسانية» كه بنده مكرّر عرض كردهام ايشان در نامهاي كه خدمت مرحوم آيت الله العظمي بروجردي اعلي الله مقامه نوشته بود گفته است كه:
«اسلامشناسان و خاورشناسان غربي اگر چه كم و بيش اين معاني را در زندگي آن امام عظيم درك كردهاند اما نخواستهاند قبول كنند كه اين افتخار براي شرق است؛ و پيش از غربيها و قرنها پيش در شرق، كساني بودهاند كه همه اين اصول و حقايق را درك كرده و بيان نمودهاند و از اين جهت اين واقعيت را كتمان كردهاند. در شرق هم دانشمندان و علما، چنانكه بايد، اين اصول را از سيره و حال و مقال آن حضرت استفاده نكردهاند، و من دريغ دانستم كه چنين شخصيت بزرگي در شرق باشد و قدرش مخفي بماند، لذا اين كتاب را نوشتم، و چون مسيحي هستم كسي نميتواند مرا نسبت به بيان مراتب بلند امام به تعصب نسبت دهد، و چون زبانم عربي است و اهل مطالعه هستم هم كسي نميتواند به عدم اطلاع و ناآگاهي متهم سازد. اين كتاب را نوشتم و شما (حضرت آيت الله بروجردي) بعد از مطالعه تصديق مينماييد كه (اني انصفت الامام بعض الانصاف).»
جرج جرداق نوشته بود كه براي اهداء اين كتاب، شما (آيت الله العظمي بروجردي) را شايسته ديدم و انتخاب كردم.
البته فردا يا پس فرداي آن روز كه نامه آمد، كتاب مذكور هم با پست رسيد. آقا شخصاً به طور اختصار آن را مطالعه فرمودند و از آن استقبال كردند، بعد آن را به حقير دادند كه تمام آن را دقيقاً مطالعه نمايم.
حقير هم آن كتاب را مطالعه كردم و در نوزده مورد تذكّراتي نوشتم. سپس در جلسهاي كه آقاي بلاغي واعظ نيز حضور داشت، آقا اين كتاب را توصيف كردند و ظاهراً ابراز ميل به ترجمه آن كرده بودند. آقاي بلاغي هم زحمت ترجمه را متحمل شده بود و براي طبع و نشر آماده كرده بودند.
در اين ميان چون در بخشهايي از اين كتاب از اوضاع ننگين دربار خلفا و كثرت ملاهي و مناهي و فسادهايي كه داشتند شرحي بيان داشته و آنها را محكوم و در نقطه مقابل سيره امام عليهالسلام را معرّفي نموده است، و در آن زمان از اين بخشها چنان پرداخت ميشد كه خواننده خود را در دربار محمد رضا پهلوي و آن اوضاع زشت ميديد، از اين جهت دستگاه طاغوت از اين موضوع اطلاع پيدا كرد و در مقام جلوگيري از نشر كتاب برآمد، ولي چون موضوع كتاب اميرالمؤمنين عليهالسلام بود توقيف آن را مستقيماً به صلاح خود نميديدند، لذا چند نفر را وادار كردند كه به آقا نامهاي بنويسند و توقيف كتاب را به جهت پنج نقطه – به قول آنها- منفي و مخالف از ايشان بخواهند كه دستور بدهند كتاب توقيف شود.
خلاصه، آقا جواب ردّ به آنها دادند، و در ضمن نامهاي هم به نظر حقير اشاره نمودند. لذا ترجمه بر خلاف ميل شاه و درباريان و ساواك منتشر شد ولي آنها باز هم از كار ننشستند، و خودشان يكي را وادار كردند كه كتاب را ترجمه نموده و در آن بخشي كه از مفاسد دربار خلفا و پادشاهان نشان داده ميشد حذف كند.
در اين كتاب، جرج جرداق آن دانشمند بزرگ مسيحي منشور 28 مادهاي سازمان ملل را با اين عهدنامه مقايسه مي كند؛ عين عبارت آن منشور را نوشته و در مقابل هر ماده يك جمله از همين عهدنامه نوشته است. آن وقت در آنجا گفته كه شما بياييد اين را مقايسه كنيد ببينيد كه بعد از هزار و چهارصد سال كه دنيا با اين همه تحركات و انقلاب روبرو بوده است، اين عهدنامه بسيار كامل تر از اين منشور است.
سپس جرج جرداق چهار فرق عمده بين اين دو مي گويد كه دو جهت آن اين است: يكي اينكه وقتي مي خواستند منشور بنويسند به قول خودشان همه حقوقدانان و دانشمندان و اشخاص مطلع را در جلسات و كنفرانس هايي جمع كردند و به ادعاي خود جملههايي نوشتند كه كاملتر از آن نباشد. بعد هم در روزنامهها نوشتند كه هر كس نظري دارد ارائه بدهد ولي اين عهدنامه را اميرالمؤمنين علي عليهالسلام بدون مقدمه فيالبداهه نوشتند و به مالك دادند.
يك فرق ديگر اينكه اينهايي كه اين منشور حقوق بشر را نوشتند اول كسي كه به آن عمل نميكند خودشان هستند و اوضاع دنيا گواه آن است، اما اين كه اميرالمؤمنين عهدنامه را نوشتند اول كسي كه متعهدتر از همه به آن بود به شهادت تاريخ زندگاني حضرت، خود ايشان بود.
سعادت بشريت در پيروي از هدايتهاي اميرالمؤمنينعليه السلام است
غرض اينكه هر كجاي دنيا اگر بخواهند راحت باشند و سالم زندگي كنند، اگر بخواهند حق محرومان از بين نرود، بايد زندگي اميرالمؤمنين عليهالسّلام را سرمشق قرار دهند.
اگر صدها هزار سال ديگر هم از عمر بشر بگذرد، بهتر و بالاتر از هدايتهاي اميرالمؤمنين عليهالسّلام كسي نميتواند بياورد كه راهنماي بشر باشد. بايد به اين رشته بينظير متمسّك شد و بدان افتخار كرد.
خدمت به مكتب غدير، خدمت به صلح و رستگاري است
به هر حال خط و مسيري كه شما انتخاب كردهايد، خط خدمت به بشريت، خدمت به فرهنگ اسلامي و دعوت به اصلاح، رستگاري و صلح است، بايد قدردان اين نعمت باشيد. بنده هم مجدد از شما تشكر ميكنم. خداوند انشاء الله بر توفيقات شما بيفزايد والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
پينوشتها:
1. به عقيده من علي بن ابيطالب اولين عربي است كه با روح كلي جهان تماس پيدا كرده و با او سخن گفته است؛ نقلشده از جبران خليل جبران دانشمند مسيحي در كتاب «الامام علي صوت العدالة الانسانية جرج جرداق، جلد 1، صفحه 364.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی