بازگشت مهاجران افغانستانی به وطن در دل توفان؛ همدلی در مرز، سرگردانی در آینده

بازگشت مهاجران افغانستانی به وطن در دل توفان؛ همدلی در مرز، سرگردانی در آینده
در روزهایی که موج بازگرداندن گسترده مهاجران افغانستانی از ایران، مرز اسلامقلعه را به نقطه داغ یک بحران انسانی بدل کرده، همدلی مردم و نهادهای محلی افغانستان در پذیرش و یاری به مهاجران، تصویری متفاوت از مقاومت اجتماعی را ترسیم کرده است.
تصویری که با وجود تمام زخمها، هنوز بذر امید در دل ها می نشاند.
در مرز اسلامقلعه افغانستان، هزاران مهاجر بازگشته، با چشمانی خوابآلود و کفشهایی فرسوده، وارد خاکی میشوند که بسیاری از کودکانش برای نخستین بار قدم بر آن میگذارند.
این روزها بازگشت بیسابقه مهاجران افغانستانی از ایران، تصویری تازه از یک بحران را رقم زده است.
بحرانی با چهرههای غبارگرفته، چادرهای موقت، و دستهایی که نان و آب میرسانند.
بنابر گزارش «طلوع نیوز»، موج بازگشت پناهجویان افغانستانی از ایران در چند ماه اخیر شدت گرفته است.
مقامهای ایرانی از حضور میلیونی اتباع افغانستان در کشور سخن میگویند و منابع رسمی آمار بازگشت مهاجران را تا یک میلیون نفر برآورد کردهاند.
این بازگشت ناگهانی، ساختارهای امدادی در ولایت هرات و مناطق مرزی را تحت فشار شدید قرار داده است.
شبکه الجزیره در گزارشی به وضعیت اردوگاههای موقت در مرز اشاره کرده و گفته است که روزانه هزاران نفر وارد اسلامقلعه میشوند.
جایی که با کمک داوطلبان محلی، موسسات خیریه و نهادهایی مانند کمیساریای عالی پناهندگان، مراحل هویتی و کمکهای اولیه انجام میشود.
به گزارش خبرنگار «آریانا»، یکی از موسسات محلی به نام «بنیاد مردم اناردره» روزانه برای هزاران نفر غذای گرم فراهم میکند.
یک مؤسسه خیریه وابسته به آیتالله العظمی فیاض با توزیع غذای گرم و خدمات انسانی، به کمک مهاجران تازهوارد در مرز اسلامقلعه افغانستان شتافته است.
همچنین مهاجران تازهوارد با وسایل حملونقل رایگان به شهرهایی مانند هرات و کابل منتقل میشوند.
با این حال، بحران فقط در اردوگاهها نیست؛ بسیاری از بازگشتکنندگان در ایران زندگی کردهاند، تحصیل نموده اند یا حتی متولد شدهاند و اکنون آیندهشان مبهم است.
رسانه «بیبیسی» هم در گزارشی میدانی، از حضور کودکانی سخن گفته که افغانستان را تنها از طریق اخبار میشناسند.
هرچند تلاشهای امدادی گسترده بوده، اما کارشناسان هشدار میدهند که تداوم این روند، بدون چشمانداز اشتغال و سکونت، میتواند به بحرانی ساختاری در افغانستان تبدیل شود.
اکنون مردم و نهادهای محلی، در خط مقدم ایستادهاند، اما این سؤال باقیست: مجامع بین المللی و دولتها چه میکنند؟