آیت الله العظمی شیرازی: دخترهایی که تازه به تکلیف رسیده اند و دارای بنیه ضعیفی هستند، اگر نه فقط یقین بلکه حتی اگر ترس ضرر در صورت روزه گرفتن آنها، وجود داشته باشد می توانند روزه نگیرند
نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی، روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه بیست و هفتم، بیست و هشتم و بیست و نهم شعبان سال ۱۴۴۵ برگزار شد، در این نشست ها هم چون جلسات پیشین، ایشان به سوال های حاضران در جلسه ، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید بر این نکته که حرج و مشقت که سبب جواز روزه نگرفتن میشود، فقط شامل بیماری نیست، فرمودند: البته بیماری در آیه ۱۸۴ سوره بقره مورد اشاره قرار گرفته : فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ، و هر کسی از شما مریض یا مسافر باشد، به شماره ی آن، پس از روزهای غیر از ماه رمضان روزه بگیرد، اما گاه انسان بیمار نیست اما در صورت روزه گرفتن، دچار حرج و مشقت می شود، و چون در آیه ۷۸ سوره حج آمده : وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ، و در مقام تکلیف در دین، بر شما مشقت و رنج قرار نگرفته است، لذا چه در نماز و روزه و چه سایر احکام، در صورت حرج، انسان می تواند آن را انجام ندهد.
معظم له در رابطه با یکی از مصادیق حرج فرمودند: مثلا دخترهایی که تازه به تکلیف رسیده اند و دارای بنیه ضعیفی هستند، اگر نه فقط یقین بلکه حتی اگر ترس ضرر در صورت روزه گرفتن وجود داشته باشد می توانند روزه نگیرند، و اگر توانستند در ایام سال، قضای آن را بجا آورند اما اگر نتوانستند در طول ۱۱ ماه سال قضای آن را انجام دهند در ازای آن، اگر خودشان پول دارند برای هر روز سه ربع کیلو نان به فقیر بدهند و اگر خود دختر پول ندارد نیازی نیست که پدر او فدیه را پرداخت کند و می تواند به جای آن، استغفار نماید.
ایشان در رابطه با حکم روزه ی برخی از بیماران فرمودند : افرادی که دچار بیماریهایی نظیر بیماری کلیه و دیابت هستند و نیاز به مصرف دارو و نوشیدن آب به صورت مرتب دارند، در صورتی که پزشک اجازه دهد که داروها را شب مصرف کنند، می توانند روزه بگیرند و به مقداری که نیاز دارند آب بنوشند اما اگر نظر پزشک، این باشد که حتما دارو در روز مصرف شود، می توانند روزه خود را افطار نموده و داروها را مصرف کنند و پس از ماه مبارک رمضان اگر توانستند روزه خود را قضاء نمایند، در غیر این صورت بایستی یک فدیه پرداخت نمایند.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید بر اینکه کسی که به خاطر بیماری در ماه رمضان روزه نمی گیرد فدیه ندارد، فرمودند : اما چهار دسته از افراد در صورت روزه نگرفتن بایستی فدیه پرداخت کنند که عبارتند از پیرمرد و پیرزن، فردی که دارای عطش شدید است، زنی که زایمان او نزدیک است و زنی که بچه شیر می دهد و در صورت روزه گرفتن، به خودش و یا نوزادش ضرر وارد می شود، لذا این چهار دسته می توانند روزه نگیرند اما در قبال آن باید فدیه پرداخت نمایند، و برخی از این چند دسته لازم است که روزه خود را قضا نمایند و چنانچه قضا نکردند، بایستی دو فدیه پرداخت نمایند.
معظم له در رابطه حکم روزه افرادی که دچار عطش شدید هستند، فرمودند : در رابطه با این دسته از افراد، چند روایت ذکر شده که محل اختلاف میان فقهاست و در عروة الوثقی هم مورد اشاره قرار گرفته است.
ایشان در رابطه با اختلاف اول میان فقها در این مساله فرمودند : در یکی از موارد، اشاره به این نکته شده که اگر ماه مبارک رمضان در تابستان واقع شده و فردی که دچار عطش زیاد است مجبور به افطار روزه خود شود، آبا لازم است که در زمستان قضای آن را بجا آورد، که در این زمینه جماعتی از فقها نظر به وجوب آن با استفاده از برخی روایات داده اند اما جماعت دیگری از فقها معتقدند که نیاز به قضا ندارد که نظر من هم همین است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با اختلاف دوم میان فقها در این مساله فرمودند : یکی از موارد اختلاف در این زمینه، این است که چنین فردی تا چه مقدار می تواند آب بنوشد؟، آیا به مقدار نیاز و یا هر مقدار که تمایل دارد می تواند آب بنوشد؟، و نظر من این است که هر مقدار که تمایل داد می تواند آب بنوشد چرا که بعضی از روایات اطلاق دارد.
معظم له در رابطه با اختلاف سوم میان فقها در این مساله فرمودند : اختلاف دیگر میان فقها در این زمینه، این است که در چنین شرایطی دو و یا یک فدیه لازم است؟، که به نظر من دو فدیه نیاز است، اما اگر قضا کرد که البته نیاز به قضا ندارد، یک فدیه لازم است که بپردازد، اما اگر قضا نکرد، دو فدیه باید بپردازد.
ایشان در ادامه فرمودند : صاحب عروة الوثقی در این مساله، عطش هنگام روزه را به دو دسته تقسیم کرده است، دسته اول عطشی که بر فرد مکلف به خاطر بیماری هایی نظیر بیماری دیابت و کلیه وارد می شود، و دسته دوم عطشی است که به واسطه برخی از مشاغل مانند نانوایی و آجرپزی بر فرد مکلف وارد می شود، که در مورد دسته دوم فقها نظر داده اند که چنین فردی می تواند به مقدار ضرورت آب بنوشد و قضای آن لازم است و به دلیل روزه نگرفتن در ماه رمضان، فدیه بر او لازم نیست اما اگر قضای روزه را بجا نیاورد، فدیه بر او لازم است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با حکم اموالی که از دست غیر شیعیان و غیرمسلمانان و کسانی که به خمس اعتقاد ندارند ، به شیعیان می رسد ، فرمودند : مطابق با روایاتی که از معصومین علیهم السلام رسیده ، اگر یکی از شیعیان از دست کسی که به خمس اعتقاد ندارد مالی به او می رسد ، اگرچه آن شخص ، خمس آن مال را نداده ، و خمس هم متعلق به عین مال است ، معصومین علیهم السلام ، این خمس را اباحه کرده و بخشیده اند.
معظم له در ادامه فرمودند : اباحه و بخشش خمس در همه موارد نبوده ، و در سایر موارد ، معصومین علیهم السلام ، خمس را دریافت می کرده اند ، و حتی تاکید می فرمودند اگر کسی خمس پرداخت نکند ، حتی به مقدار یک درهمِ آن ، حرام است ، اما در مورد اباحه و بخشش خمس در خصوص مالی که از غیر شیعیان به دست شیعیان می رسد ، بعضا از تعبیر الی یوم القیامه استفاده شده ، یعنی تا روز قیامت ، شیعیان از پرداخت خمس در این گونه موارد معاف شده اند.
لازم به ذکر است که تحلیل و اباحه یا بخشش خمس اجازهای است که طبق برخی از روایات که به روایات تحلیل یا اباحه خمس شهرت یافته ، از ناحیه امامان شیعه علیهم السلام برای پرداخت نکردن خمس به پیروانشان داده شده است ، اکثر فقهای شیعه ، تحلیل خمس را مختص به مالی میدانند که خمس آن پرداخت نشده و از غیرشیعه به شیعه منتقل میشود.
گفتنی است که در مقابلِ روایات تحلیل و اباحه و بخشش خمس، روایاتی وجود دارد که به لزوم پرداخت خمس و راضی نبودن اهلبیت علیهم السلام به استفاده از مال خمس داده نشده ، اشاره دارند و این روایات به اخبار تشدید خمس معروف هستند.
ایشان با تاکید بر این که اخبار تحلیل مربوط به شیعیان نیست ، فرمودند : فقها گفته اند که در روایات آمده که بنی امیه و بنی عباس ، و امثال این ها که عقیده به خمس در ارباح مکاسب نداشتند ، بعضا به برخی از شیعیان ، هدیه و اجرت می دادند ، و در اخبار تحلیل آمده که این مالی که بنی امیه و بنی عباس ، به دست شیعیان می دادند ، و خمس آن را پرداخت نمی کردند ، در حالی که خمس متعلق به عین است ، ائمه علیهم السلام ، این موارد را حلال کردند ، اما اگر یک شیعه ای که خمس نداده ، به شیعه ی دیگری ، از پولی که خمس نداده ، هدیه ای بدهد ، در آن مورد ، حکم تحلیل و اباحه ، جاری نمی شود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : اگر دو نفر ، یکی شیعه و دیگری غیر شیعه که به خمس اعتقاد ندارد ، به شما هدیه دادند ، و شما می دانید که خمس آن را نداده اند ، آن هدیه ای را که شیعه به شما داده ، باید خمس آن را بدهید ، و آن هدیه ای که را که غیرشیعه به شما داده ، که به خمس اعتقاد ندارد ، در ارباح مکاسب ، آن را اباحه کرده اند ، این مساله در روایات آمده ، و اجماعی میان فقهاست و اکثر فقها قول اطلاق اباحه را قبول ندارند و فقط مربوط به همین موارد می دانند.
معظم له با اشاره به صحیحه علی بن مهزیار فرمودند : در روایت صحیحه علی بن مهزیار، از حضرت امام جواد علیه السلام ، نقل شده که حضرت فرمودند: فی سنة هذه ، یعنی در امسال، و آن سال هم، سال شهادت امام جواد علیه السلام بوده است، لذا اگر همیشه مباح بوده، و اگر حضرت امام صادق علیه السلام، مباح کرده بودند، پس چرا امام جواد گفته اند: در امسال، پس معلوم می شود که همیشه مباح نیست، و این ها قرائن متعددی است که در روایات تحلیل، دلالت بر آن دارد که تحلیل خمس، شامل همه چیز و همه کس نمی شود ، بلکه تحلیل خمس، مربوط به کسی است که شیعه نیست، و خمس نمی دهد، و اگر چیزی به شما هدیه داد ، با آن که قطعا خمس در آن مال هست، چون غیرشیعیان خمس نمی دهند، در چنین مواردی، حلال کرده اند.
ایشان در رابطه با مواردی که معصومین برای شیعیان حلال کردند فرمودند : باید دید که معصومین علیهم السلام چه خمسی را برای شیعیان حلال کرده اند که این سه چیز یعنی مناکح، مساکن و متاجر ، بنابر قول مشهور، در عصر غیبت امام علیه السّلام برای شیعیان حلال شده است ، خمسی که از کسی به دست شما می رسد که او به خمس اعتقاد ندارد ، وقتی که او به خمس اعتقاد نداست ، در نتیجه خمس مال خود را هم پرداخت نکرده است ، این خمس را حلال کرده اند.
آیت الله العظمی شیرازی هم چنین تصریح فرمودند : اگر از یک غیرمسلمان یا غیر شیعه ای به شیعیان چیزی برسد، با آن که غیرمسلمانان و غیر شیعیان، خمس پرداخت نمی کنند، بر شیعیان حلال شده است، و گرنه چنانچه از شیعه ای به ما چیزی برسد و شما بدانید که او خمس پرداخت نمی کند، این خمس، بر شیعیان حلال نشده است.
معظم له در رابطه با علم امام معصوم علیه السلام فرمودند : بحث علم امام ، بحث مفصلی است ، و علامه مجلسی در بحارالانوار در چند جا و در مرآة العقول این یحث را مطرح کرده است ، و برخی از علما هم کتاب های مستقل و خاص حول علم امام نوشته اند ، و آنچه که در ذهن من است ، مرحوم شیخ محمد علی سنقری که از علمای کربلا بودند ، و من مکرر خدمت ایشان رسیده بودم ، در ۶۰ ، ۷۰ سال قبل ، کتابی به نام «الالهام فی علم الامام » که تقریبا ۷۰ ، ۸۰ صفحه است ، منتشر کرده اند ، و چون متاخر است و فرمایشات مرحوم مجلسی هم در آن ذکر شده ، لذا کتاب جامعی است.
ایشان در رابطه با کیفیت علم امام فرمودند : روایات در رابطه با علم امام ، مختلف است، اما آن گونه که جماعتی برداشت کرده اند ، و من هم خودم نیز برداشتم از نوع این روایات همین است که علم امام ، حضوری و در همه جا می باشد ، لذا هر روایتی که خلاف این ظاهر باشد ، باید آن را تاویل کرد.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به دو نمونه از آیات قرآن کریم ، فرمودند : در آیه ۱۸۸ سوره اعراف آمده که پیامبر اکرم فرمودند : وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ، و اگر من از غیب (جز آنچه از وحی میدانم) آگاه بودم بر خیر و نفع خود همیشه میافزودم و هیچگاه زیان و رنج نمیدیدم، و یا در آیه ۵۲ سوره شوری آمده که : مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ، تو پیش از آن که وحی بر تو رسد نه می دانستی کتاب (خدا) چیست و نه فهم می کردی که راه ایمان و شرع کدام است و لیکن ما آن (کتاب و شرع) را نور (وحی و معرفت) گردانیدیم که هر کس از بندگان خود را بخواهیم ، لذا حسب این برداشت که البته اجماعی نیست ، علم امام ، حضوری است و نسبت به همه چیز از گذشته و حال و آینده و حتی نسبت به روز قیامت ، بهشت و دوزخ ، این علم وجود دارد ، بنابراین هر چه ظاهرش با این منافات داشته باشد ، بایستی تاویل کرد.
معظم له در ادامه فرمودند : معصومین علیهم السلام همه چیز را می دانند ، فقط در روایت ، یک جا استثنا شده ، آنجا که در آیه ۳۹ سوره رعد می فرماید : يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ، خدا هر چه را خواهد (از احکام یا حوادث عالم) محو و هر چه را خواهد اثبات میکند و اصل کتاب (آفرینش) نزد اوست ، لذا ممکن است که خدای عزوجل در برخی موارد ، که نام آن بداء گفته شده ، چیزی را تغییری بدهد ، و انجام آن را به زمان جلوتر یا عقب تر بیندازد.
ایشان در پاسخ به این شبهه که برخی گفته اند چون امیرالمومنین علم داشته اند ، لذا مجاهدت های ایشان در لیلة المبیت و یا برخی از جنگ ها فضیلت نیست ، چرا که می دانسته اند که زنده می مانند ، فرمودند : در اینکه امیرالمومنین علم نسبت به همه چیز داشتند ، شکی نیست ، اما در روایتی خود امیرالمومنین فرمودند : لَولا آيَةٌ في كِتابِ اللّه لَأَخبَرتُكُم بِما كانَ وبِما يَكونُ وما هُوَ كائِنٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهِيَ هذِهِ الآيَةُ : «يَمحُو اللّه ما يَشاءُ ويُثبِتُ وعِندَهُ اُمُّ الكِتابِ ، امیرالمومنین علیه السلام در اینجا می فرمایند که اگر این آیه در قرآن نبود : يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ، من همه چیز را برای شما می گفتم ، اما چون خدای متعال این خصوصیت را برای خود قرار داده ، و ممکن است برخی چیزها تغییر کند ، وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ، اصل کتاب (آفرینش) نزد اوست ، لذا در برخی دعاها از جمله دعای احتجاب ، بعضی از روایات آمده : استأثر الله بعلمه ، یعنی خدای متعال برخی چیزها را فقط و فقط برای خودش قرار داده است.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به فرازی از برخی ادعیه : وَ بِالاسْمِ الَّذِي حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ إِلا إِلَيْكَ ، و به حق آن نامى كه از خلاق خود پنهان داشتى، كه از تو جز براى تو خارج نگردد، فرمودند : خدای عزوجل برخی از امور خلقت را فقط برای خودش قرار داده است ، لذا این که گفته می شود ، چون امیرالمومنین علم داشتند ، مجاهدت های ایشان فضیلت نیست ، صحیح نیست ، و قطعا فضیلت است ، چرا که اینکه خدای عزوجل مقرر فرموده که حضرت امیر کشته نشوند ، ممکن بود تقدیر الهی بر این قرار می گرفت که حضرت کشته شوند ، لذا حضرت امیر و سایر معصومین علیهم السلام ، فقط آن علمی را که خدای متعال ، خاص خود قرار داده است ، را ندارند.
معظم له هم چنین تاکید فرمودند : اینکه در روایات در رابطه با شب های قدر آمده که این شب در بین شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوم مشخص نیست ، اینها مراتب است ، لذا يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ را خدای متعال، خاص خود قرار داده و معصومین نسبت به آن آگاهی ندارند، بنابراین مجاهدت های امیرالمومنین فضیلت است، همان گونه که خودشان فرمودند: لَولا آيَةٌ في كِتابِ اللّه لَأَخبَرتُكُم بِما كانَ وبِما يَكونُ وما هُوَ كائِنٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، که اگر این آیه نبود ، من همه چیز را می گفتم که چگونه به وقوع می پیوندد.
ایشان با اشاره به آیه ۳۲ سوره حج : ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ، این است (سخن حق) و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دلهای باتقواست، فرمودند : در اینجا تعظیم شعائر الهی، موضوع، و تقوای قلوب، حکم است، یعنی عمل افراد متقی موجب تعظیم شعائر الهی است، اما شارع نه در آیات قرآن کریم و نه در روایات، دایره ی شعائر الهی را معین نکرده است، لذا لازم است که برای تشخیص آن به عرف مراجعه شود که به چه چیزهایی شعائر الهی گفته می شود.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید بر اینکه در زمانی که شارع، موضوع را بیان نکرد، برای شناخت موضوع، باید به عرف مراجعه نمود، فرمودند: اگر شارع، از موضوع ، چیز خاصی را اراده کرده باشد ، حتما آن را ذکر می کند ، اما اگر چیز خاصی را ذکر نکرد، در چنین شرایطی باید موضوع از عرف دریافت شود.
معظم له با اشاره به معنای شعائر فرمودند : شعائر ، جمع شعیره است و در لفظ به موهای ریز بدن و نه محاسن و موی سر گفته می شود، چرا که موی سر جزء سر نیست اما مثلا موهای ریز دست، جزء دست محسوب می شود، لذا فقها با اینکه در روایات نیامده، گفته اند که در وضو و غسل هم باید این موها شسته شود، چون جزء دست است.
ایشان در ادامه فرمودند : لذا چون شعائر که جمع شعیره است، به چیزهایی گفته می شود که در حکم همان چیز است، بنابراین هر آنچه که عرف از آن برداشت شعیره کند، مورد قبول است، چرا که شعیره معنای خاص شرعی ندارد.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیات قرآن در مورد شعائر فرمودند : برای شعائر الهی در قرآن کریم دو نمونه ذکر شده اما معنای آن بیان نگردیده است ، در آیه ۳۶ سوره حج وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ و (نحر) شتران فربه را برای شما از شعائر الهی (و احکام حج) مقرر داشتیم ، و هم چنین در آیه ۱۵۸ سوره بقره : إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ سعی صفا و مروه از شعائر الهی است ، حال سوال پیش می آید که آیا طواف و رمی جمره و عرفات و منی و مشعر از شعائر است ؟ ، در پاسخ باید گفت که دلیلی وجود ندارد که اینها هم از شعائر الهی نباشند ، چرا که برای فهمیدن معنای شعائر الهی در شرایطی که شارع و معصومین برای آن معنایی ذکر نکرده اند ، باید به عرف مراجعه نمود که در نزد عرف چه چیزی موجب تعظیم و تجلیل است ، و به همان چیز شعائر گفته می شود.
معظم له با اشاره به اینکه در هیچ روایتی دهه محرم به عنوان شعائر الهی ذکر نشده ، فرمودند : تنها یک مورد روایت از حضرت امام رضا نقل شده که فرمودند : پدرم حضرت موسی بن جعفر ، وقتی که محرم می شد از روز اول محرم محزون می شد و خندان دیده نمی شد، تا روز عاشورا که مصیبت عظمای آن حضرت بود، اما در روایات برای روضه ی دهه محرم و اطعام مردم روایت نیامده است، پس ما از کجا استفاده می کنیم که اینها تعظیم شعائر الهی است، این که از نظر عرفی ده روز محرم با روضه برپا کردن و اطعام کردن مردم تجلیل شده است، لذا از آن جا که روزهای منتهی به شهادت تجلیل و گرامی داشته شده، این شعائر محسوب می شود.
ایشان در ادامه فرمودند : برای زنجیر زنی ها، سینه زنی ها و بسیاری از انواع عزاداری ها در روایات چیزی وارد نشده است، اما حتما این گونه عزاداری ها از شعائر محسوب می شوند ، چرا که موضوعات این چنینی از عرف گرفته می شود و حکم شعائر الهی برای آنها مصداق پیدا می کند ، لذا لازم نیست برخی از رسوم و عزاداری ها در گذشته وجود داشته باشد، و حتی اگر از امروز چیز جدیدی درست شود و تعظیم و تجلیل اهل بیت نزد عرف محسوب شود، تعظیم شعائر الهی خواهد بود.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیه ۲۹ سوره یوسف: يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ، ای یوسف، از این درگذر (یعنی قضیه را از همه پنهان دار) و (زن را گفت) تو هم از گناه خود توبه کن که سخت از خطاکاران بودهای و آیه ۱۹ سوره محمد فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ، باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و تو بر گناه خود و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب کن، و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن همیشگی شما همه را میداند، فرمودند مراد از ذنب در این آیات شریفه گناه نیست چرا که با عصمت در تضاد ، و اگر روایتی هم در این زمینه ذکر شده ، سند ندارد، و آن کسی که نقل کرده ثقه نبوده، و انسان نمی داند که آن فرد، چه چیزی از امام معصوم شنیده و چگونه نقل کرده و شاید اشتباه نقل کرده باشد.
معظم له در ادامه فرمودند: اسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ یعنی ذنبی که که مشرکان برای تو قرار دادند و نه ذنب واقعی، مانند آن که در جریان فتح مکه خدای متعال در سوره فتح می فرماید : إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا، به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی، تا خدا [با این پیروزی آشکار] آنچه را [به وسیله دشمنان از توطئه ها و موانع و مشکلات در راه پیشرفت دعوتت به اسلام] در گذشته پیش آمده و آینده پیش خواهد آمد از میان بردارد، و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهی راست راهنمایی ات نماید، ائمه علیهم السلام در تفسیر این آیه ی شریفه در روایات معتبره فرموده اند که یعنی وقتی پیروز شدی ، حقد و کینه ای که اهل مکه با تو داشتند ، رفع خواهد شد ، یعنی ذنب نزد کافران، اما چرا قرآن این گونه بیان فرموده است، چون که قرآن برای امتحان بشر آمده و امتحان جزئی از قرآن است ، چرا خدای متعال شبهات و تاویل در قرآن قرار داده است، به آن جهت که کسی که اهل باطل است ، دستش باز باشد و باطلش ظهور پیدا کند، لذا این ذنب در روایات و تفاسیر به معنای ذنب نزد کافران آمده و به معنای ذنب واقعی نیست.
ایشان در همین رابطه تاکید فرمودند : ذنب در این جا به معنای ذنب عندالمشرکین است چرا که ائمه این گونه فرموده اند و طریق فهم ما کتاب الله و عترتی اهل بیتی است، لذا باید آن چه عترت فرموده اند و به طریق معتبر به ما رسیده است، آن را ضمیمه ی قرآن کنیم ، همانند یک آیه ای که آیه ی دیگر را تفسیر می کند.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با آیه ۲۹ سوره یوسف : يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ هم فرمودند : در اینجا خطاب این آیه ، سخن عزیز مصر به همسرش زلیخاست که به یوسف می گوید تو کنار برو ، بعد به زنش می گوید که استغفار از گناهت کن.
معظم له با اشاره به برخی از روایات از جمله روایتی از امام هادی علیه السلام : لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ فَقَالَ (علیه السلام) وَ أَیُّ ذَنْبٍ کَانَ لِرسول الله (صلی الله علیه و آله) مُتَقَدِّماً أَوْ مُتَأَخِّراً وَ إِنَّمَا حَمَلَهُ اللَّهُ ذُنُوبَ شِیعَهًْ عَلِیٍّ (علیه السلام) مِمَّنْ مَضَی مِنْهُمْ وَ بَقِیَ ثُمَّ غَفَرَهَا لَهُ ، از امام هادی (علیه السلام) دربارهی آیه: لیَغْفِرَ لکَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ و مَا تَأَخَّرَ سؤال شد. امام (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هرگز مرتکب گناه نشده بود و آن حضرت گناهان پیشین یا پسین نداشت. بلکه خداوند گناهان شیعیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به عهدهی او گذاشته و سپس آنها را برایش آمرزیده بود» ، فرمودند این روایات باید تاویل شوند و با روایات دیگر جمع شوند ، و من حیث المجموع ظاهر این روایت مراد نیست ، به دلیل وجود روایات معتبر دیگر.
ایشان در ادامه فرمودند روایتی از یکی از اصحاب ثقات امام صادق علیه السلام نقل شده که می گوید در راه می رفتم و به امام صادق علیه السلام برخورد کردم ، حضرت فرمودند : لَنَحمِلَنَّ ذُنوبَ سُفَهائِکم علی عُلَمائِکُم ، در اینجا تحمیلِ ذنب واقعی است ، چون اگر علما تقصیر کنند مسئولند اما در رابطه با معصومین ، چون عصمت مسلّم است باید تاویل کرد ، چرا که روایات متواتر وجود دارد.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با حکم بلاد کبیره فرمودند : صاحب عروة الوثقی و برخی از مراجع تقلید معاصر، در رابطه با بلاد کبیره، محله را ملاک می دانند، در حالی که بلاد کبیره در زمان ائمه علیهم السلام هم وجود داشته ، اما نامی از محله در روایات نیامده است، لذا حکم بلاد کبیره همانند سایر شهرها بوده و تفاوتی با آنها ندارد.
معظم له در ادامه فرمودند : نوشته اند مساحت سامرا در آن زمان، هشت فرسخ یعنی به اندازه پنجاه کیلومتر بوده، یا کوفه که پنج فرسخ در پنج فرسخ بوده، و شهرهایی نظیر واسط ، بغداد و بصره هم در زمان ائمه علیهم السلام از شهرهای بزرگ و جزء بلاد کبیره بوده اند، اما در روایات سفر، هیچ کدام از ائمه نامی از محله نبرده اند، و همیشه از شهرها نام برده اند، لذا ملاک، حدود شهر است ، چه بلاد کبیره و چه صغیره باشد.
ایشان در تشریح معنای قواطع السفر فرمودند : به چیزهایی که سفر را قطع میکند «قواطع سفر» میگویند، و مساله ای که به صورت اجماع در رابطه با یکی از مواردی که سفر را قطع می کند آمده، این است که اگر انسان از شهر خودش عبور کند، در آنجا بایستی نماز را تمام بخواند و چنانچه بخواهد به سفر خود ادامه دهد، اگر هشت فرسخ یا بیشتر باشد، در آن صورت نماز او شکسته خواهد بود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه تاکید فرمودند : اگر در اثناء سفر، انسان به شهر خودش رسید، سفر او قطع می شود، لذا وقتی سفر قطع شد، اگز می خواهد به سفر ادامه دهد، از انتهای شهر خودش تا حد ترخص، نمازش تمام است، اما از حد تزخص به بعد، نمازش شکسته است، به شرط آنکه سفر او هشت فرسخ و یا بیشتر باشد.
معظم له هم چنین یکی از موارد قطع سفر را قصد اقامت ده روز داشتن در یکی از شهرهای بین راه ذکر فرمودند که حکم آن همانند زمانی است که انسان در اثناء سفر به شهر خودش می رسد.
ایشان در رابطه با حکم استفاده از زبان حال برای معصومین علیهم السلام در اشعار و ذکر مصیبت ها فرمودند : اگر اشعار و ذکر مصیبت هایی که به معصومین علیهم السلام نسبت داده می شود ، زبان حال باشد ، همانگونه که مرحوم شیخ عبدالزهرا کعبی بر این مساله تقید داشت که در اشعاری که می خواند تاکید نماید که این شعر مثلا از زبان حضرت زینب و یا حضرت عباس سلام الله علیهما است ، که از آن تعبیر به زبان حال می شود ، و نه نقل از زبان و قول آن بزرگواران عنوان شود ، در این صورت اشکال ندارد ، و این بدان معناست که حالت آن بزرگواران دلالت بر بیان این کلمات دارد ، لذا اگر تاکید شود که این اشعار و سخنان ، زبان حال معصومین علیهم السلام است ، اشکال ندارد.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : مثلا در حدیث شریفی از برخی از ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده که قَالَ بِيَدِهِ : یعنی با دست خود این چنین گفت ، و تعابیری نظیر آن که : قال بيده هكذا ، یا قال بيده إلى صدره ، یا قال برجله ، یا قال برأسه ، هم در تعدادی از روایات و احادیث آمده است ، و منظور آن است که هم چنان که در میان مردم هم استفاده از اجزاء بدن برای نشان دادن و توضیح مقصود یا بیان اندازه یا عدد و مانند آن رایج است و نمونه های آن بسیار است ، در برخی روایات هم از این تعابیر استفاده شده است.
معظم له با اشاره به آیه ۴۶ سوره کهف : الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، مال و فرزندان زینت حیات دنیاست، فرمودند : کسی که اولاد و اموال دارد، دنیای خوب و مطلوبی دارد اما این فرد در صورتی آخرت مطلوبی هم خواهد داشت که اولاد و اموال خود را در مسیر رضای خدا قرار دهد، و هم اموال خود را در راه خدا مصرف کند و هم چنین اولاد و فرزندان خود را هدایت و ارشاد نموده و تربیت صحیح کند تا سبب آن شود که در آخرت برای او مفید واقع شوند.
ایشان در رابطه با تغییر برخی از احکام توسط معصومین علیه السلام فرمودند : در احکام اسلامی هیچ تغییری صورت نگرفته است، البته برخی از احکام را رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر نفرموده اند اما برخی از معصومین علیهم السلام آن احکام را ذکر فرموده اند و این به معنای تغییر احکام نمی باشد.
آیت الله العظمی شیرازی با بیان این مطلب که در زمان رسول خدا نیز مثلا حکم روزه در سال اول بر مردم واجب نشد و یا خمس در اولین سال بر مردم واجب نگردید، فرمودند : بیان احکام از سوی برخی از معصومین، توضیح آن چیزی بوده که قبلا بیان نشده بود نه آنکه در گذشته حکمی واجب شده و توسط معصومین دچار تغییر شده باشد.
معظم له در ادامه فرمودند : البته برخی از احکام در زمان انبیای گذشته وجود داشته که در زمان اسلام تغییر یافته است اما در دین اسلام، چهارده معصوم همگی به منزله شخص واحد هستند و کلام همه آن بزرگواران هم به منزله کلام شخص واحد است، لذا ابدا این گونه نیست که اگر کلامی از سوی یکی از ایشان گفته شده باشد بعدا توسط یکی دیگر از معصومین تغییر کرده باشد.
سایر موارد فقهی مطرح شده در این نشست های علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به این شرح بود : بیان روایتی از امام رضا مبنی بر توصیه به فراگیری علوم اهل بیت و آموزش آن به دیگران، مسائلی در رابطه با تزاحم اهم و مهم، حکم نماز در مکانی که خمس آن پرداخت نشده، حکم منت گذاشتن به دیگران، مواردی که حاکم شرع برای حل اختلاف ورثه ورود پیدا می کند، برخی از احکام خمس، حکم نشستن بین دو سجده در نماز واجب و مستحب، شرح معنای تضرع و خفیه در نماز، موارد ضامن بودن در صورت سرقت شدن اموال دیگران، احکام و تفاوت لقطه و مجهول المالک، شرح آیه ۱۸ سوره یونس، حکم شک در نماز مستحب، برخی از احکام امر به معروف، معنای مومن، برخی از احکام وضو و تیمم، سند روایتی که تاکید دارد اگر مردم ولایت امیرالمومنین را می پذیرفتند جهنم آفریده نمی شد، جایگاه حمزه و جعفر نسبت به انبیاء، حکم بازپس گیری اموال هبه شده، حکم مس آیات قرآن، برخی از احکام صید ماهی، معنای ولایت معصومین علیهم السلام، توضیحاتی در رابطه با عالم ذر، حکم غسل جبیره برای میتی که دچار شکستگی عضو شده، مفهوم وَمَا تَحْتَ الثَّرَى، کشته شدن شیطان و فرزندانش پس از رجعت و وضعیت نفس اماره در آن زمان، و شرط رفتن به بهشت و نرفتن به جهنم در صورت بجا آوردن واجبات و مستحبات،از دیگر مواردی بود که در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به آن ها اشاره و یا پاسخ داده شد.
لازم به ذکر است که سلسله نشستهای علمی آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی به صورت روزانه در بیت معظم له در شهر مقدس قم خیابان چهارمردان کوچه ۶ برگزار میشود و شما میتوانید به صورت مستقیم از شبکه امام حسین علیه السلام ماهواره یاهست فرکانس ۱۲۰۷۳ بیننده این نشست علمی باشید.