زهرا کاویانی، پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس ایران می گوید : از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۳۹۸ چیزی حدود ۱۰درصد به نرخ فقر کشور افزوده شده است.
وی هم چنین در ادامه افزوده : در سال ۱۴۰۱ نرخ فقر کشوری به بیش از ۳۰درصد و مجموع تعداد فقرا در کشور به ۲۵میلیون و ۴۳۰هزار نفر رسیده است.
جمعیت افراد فقیر ایران که نمیتوانند از باتلاق فقر نجات یابند، در حال افزایش است.
این افراد، گروهی از فقرا هستند که نمیتوانند خود را از جامعه فقیر خارج کنند.
بررسیها نشان میدهد در سالهای اخیر علاوه بر افزایش نرخ فقر، ماندگاری فقرا در شرایط فقر افزایش یافته است.
مطابق بررسیها، در سال۹۳ به میزان ۱۰ درصد از جمعیت ایران در این گروه قرار داشتند اما این رقم در سال۱۴۰۰ به ۲۰درصد افزایش یافته است.
مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه شریف می گوید : تحولات جمعیت در ایران ، از مسیر رشد جمعیت بازنشستگان و کاهش جمعیت شاغلان باعث افزایش بار مالی صندوقها به بودجه شده ، و از سوی دیگر در بخش اقتصاد کلان، به دلیل تورم بالا و کیفیت اشتغال پایین، جمعیت فقرا زیاد شده است که این موضوع نیز با افزایش بار مالی سیاستهای حمایتی ، فشار دوم را بر بودجه آورده ، و این دو مسیر در نهایت باعث تشدید ناترازی دولت میشود.
زهرا کاویانی، پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس ایران در رابطه با نرخ فقر در ایران گفته است : از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۳۹۸ چیزی حدود ۱۰ درصد به نرخ فقر کشور افزوده شده است ، در سال ۱۴۰۱ نرخ فقر کشوری به بیش از ۳۰درصد و مجموع تعداد فقرا در کشور نزدیک به ۲۶ میلیون نفر را شامل میشود ، یعنی از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر قرار دارد.
بررسی ها در اقتصاد ایران نشان میدهد که شیوه حکمرانی اقتصاد ایران بر نامطلوب دانستن سودآوری بنگاهها بنا شده است ، دولت به بهانه ی حمایت از فقرا ، اساساً سودآوری را ضدعدالت فرض میکند و اجازه نمی دهد مازاد ایجاد شود تا آن مازاد یک نظام تامین اجتماعی را درست کند.
گفته می شود که در این چهار دهه ، اقتصاد ایران ، سرمایههای فیزیکی خود را از دست داده است ، سرمایههایی که مبنای تولید بودهاند.
کیفیت نامناسب این آموزش باعث شده که ایران از دنیا نیز عقب بماند، و از کشورهایی مانند بوسنی، امارات و بحرین نیز عقبتر قرار بگیرد.
این فاصله زیاد در آینده باعث فاصله بیننسلی نیز خواهد شد و سرمایه اجتماعی را به خطر خواهند انداخت.
در مورد بهداشت نیز ایران در سال ۱۳۹۸ حدود ۴۰درصد هزینههای بهداشت و سلامت توسط خود خانوار و از جیب آنان پرداخت شده که متوسط جهانی آن حدود ۲۰درصد است. این را باید اضافه کرد که هزینه بهداشت برخی خانوارها به صفر رسیده و دیگر نمیتوانند برای آن هزینه کنند ، این روند باعث شده که برخی خانوارها صرفاً به خاطر یک عمل جراحی به زیر خط فقر رفتهاند.
همیشه بخش فقر و نابرابری برای اقتصاددانان دغدغه بوده، اما در اینجا یک علامت سوال ایجاد میشود که سیاستهای دولت ایران ، در این حوزه از کجا به انحراف رفته است و با اقتصادی که در آن قرار دارد و مشخص است که با چه ابرچالشهایی مواجه می باشد ، آیا دولت مسئولیتی در قبال مسائل اجتماعی دارد؟