کمبود پزشک متخصص؛ زنگ خطری برای نظام سلامت ایران

کمبود پزشک متخصص؛ زنگ خطری برای نظام سلامت ایران
در حالیکه آمارها از رشد بیسابقه پذیرش دانشجوی پزشکی در ایران خبر میدهند، رئیس سازمان نظام پزشکی ایران از کمبود شدید پزشکان متخصص در رشتههای حیاتی پرده برداشته است.
بحرانی که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، میتواند سلامت میلیونها ایرانی را با تهدید جدی مواجه کند.
محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی ایران، نسبت به وضعیت نگرانکننده تأمین پزشکان متخصص هشدار داده و گفته است ایران با کمبود شدید نیرو در برخی رشتههای کلیدی مانند اطفال، بیهوشی، طب اورژانس، بیماریهای عفونی و حتی جراحی و جراحی زنان روبهروست.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمد رئیسزاده اعلام کرد: «در آزمون دستیاری امسال، تنها ۱۰ درصد ظرفیت طب اورژانس، ۲۲ درصد اطفال، ۳۲ درصد بیهوشی و ۱۵ درصد رشته عفونی تکمیل شده است.»
وی با بیان اینکه بیش از ۱۰۴ هزار پزشک عمومی در ایران فعالیت دارند، افزود: «با وجود این تعداد، متأسفانه بسیاری از آنها تمایلی به ورود به رشتههای تخصصی حساس ندارند.»
از سوی دیگر، به گزارش خبرآنلاین، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی تنها در سه سال اخیر به اندازه کل ۴۵ سال گذشته رشد داشته است.
اما این افزایش کمّی، نتوانسته نیاز واقعی به تخصصهای بالینی را تأمین کند.
محمد رئیسزاده همچنین مهاجرت پزشکان، نبود امنیت شغلی و ناکافی بودن درآمد در برخی رشتههای تخصصی را از عوامل اصلی بیمیلی پزشکان به ادامه تحصیل در تخصصهای حیاتی برشمرد و تأکید کرد: «این یک زنگ خطر جدی برای نظام سلامت است که باید هر چه زودتر به آن پاسخ داده شود.»
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران حوزه سلامت، کمبود پزشک متخصص در ایران تنها یک چالش صنفی یا آموزشی نیست، بلکه نشانهای از یک بحران عمیقتر در نظام برنامهریزی سلامت است.
بحرانی که ریشه در عوامل متعددی چون سیاستگذاری ناهماهنگ، ضعف نظام حمایت مالی از پزشکان، و بیتوجهی به نیازهای واقعی جامعه در رشتههای حساس دارد.
در شرایطی که مهاجرت روزافزون کادر درمان، کاهش جذابیت رشتههای کلیدی و عدم توازن در توزیع نیروهای متخصص به روندی نگرانکننده تبدیل شده، عدم مداخله سریع و مؤثر مسئولان میتواند پیامدهایی جبرانناپذیر برای سلامت عمومی به همراه داشته باشد.
اکنون بیش از هر زمان دیگری، نظام سلامت ایران نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای آموزش پزشکی، اصلاح نظام ارجاع، ارائه مشوقهای مالی و حرفهای برای رشتههای مورد نیاز، و ایجاد بسترهای مناسب برای ماندگاری پزشکان در کشور است.
غفلت از این موارد نهتنها موجب تعمیق بحران موجود خواهد شد، بلکه کیفیت خدمات درمانی در سالهای آینده را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
به بیان دیگر، حفظ سرمایه انسانی در نظام سلامت، نیازمند اقدامی فراتر از شعار و آمار است؛ تصمیمگیریهای دقیق، مبتنی بر داده و در هماهنگی با بدنه تخصصی نظام سلامت، تنها راه عبور از این وضعیت هشداردهنده خواهد بود.