مرجعیت شیعه

آیت الله العظمی شیرازی: شعائر معنای خاص شرعی ندارد، لذا در عرف، هر آنچه که سبب تعظیم و تجلیل شود، شعائر محسوب می شود

نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی ، روز دوشنبه پانزدهم شعبان سال ۱۴۴۵ برگزار شد، در این نشست همچون جلسات پیشین، ایشان به سوال های حاضران در جلسه ، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.

آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیه ۳۲ سوره حج : ذَٰلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ، این است (سخن حق) و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دلهای باتقواست، فرمودند : در اینجا تعظیم شعائر الهی، موضوع، و تقوای قلوب، حکم است، یعنی عمل افراد متقی موجب تعظیم شعائر الهی است، اما شارع نه در آیات قرآن کریم و نه در روایات، دایره ی شعائر الهی را معین نکرده است، لذا لازم است که برای تشخیص آن به عرف مراجعه شود که به چه چیزهایی شعائر الهی گفته می شود.

معظم له با تاکید بر اینکه در زمانی که شارع ، موضوع را بیان نکرد ، برای شناخت موضوع ، باید به عرف مراجعه نمود، فرمودند : اگر شارع ، از موضوع ، چیز خاصی را اراده کرده باشد ، حتما آن را ذکر می کند ، اما اگر چیز خاصی را ذکر نکرد، در چنین شرایطی باید موضوع از عرف دریافت شود.

ایشان با اشاره به معنای شعائر فرمودند : شعائر ، جمع شعیره است و در لفظ به موهای ریز بدن و نه محاسن و موی سر گفته می شود، چرا که موی سر جزء سر نیست اما مثلا موهای ریز دست، جزء دست محسوب می شود، لذا فقها با اینکه در روایات نیامده، گفته اند که در وضو و غسل هم باید این موها شسته شود، چون جزء دست است.

آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : لذا چون شعائر که جمع شعیره است، به چیزهایی گفته می شود که در حکم همان چیز است، بنابراین هر آنچه که عرف از آن برداشت شعیره کند، مورد قبول است، چرا که شعیره معنای خاص شرعی ندارد.

معظم له با اشاره به خطبه چهلم نهج البلاغه امیرالمومنین در پاسخ به کلام خوارج : كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ، نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ، وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ، این سخن حقّى است كه از آن اراده باطلى شده، آرى، حكم جز از آن خدا نيست، ولى اينان مى گويند كه امارت و حكومت ويژه خداست و بس، و حال آنكه، مردم را امير و فرمانروا، خواه نيكوكار و خواه فاسق لازم است، فرمودند : این بدان معنا نیست که حکومت فرد فاجر، صحیح و مشروع است، بلکه منظور این است که همانگونه که در روایت دیگری از امیرالمومنین آمده : لَيْسَ الْعاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لكِنَّ الْعاقِلَ مَنْ يَعْرِفُ خَيْرَ الشَّرَّيْنِ، عاقل، آن نيست كه خوب را از بد تشخيص دهد بلکه عاقل كسى است كه از ميان دو بد، آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد، منظور امیرالمومنین این است که بودن امیر فاجر بهتر از وجود هرج و مرج در جامعه است.

ایشان در ادامه فرمودند : چرا که در صورت بروز هرج و مرج، مشکلات بیشتری گریبانگیر جامعه می شود، تا آنکه امیر فاجری بر امور مملکت مسلط شود، یعنی این کلام امیرالمومنین مربوط به تزاحم در زمانی است که امیر فاجری وجود داشته باشد، و یا هیچ حاکمی در کشور وجود نداشته باشد و مملکت دچار نابسامانی شود.

آیت الله العظمی شیرازی در تشریح بیشتر این فراز از خطبه چهلم امیرالمومنین فرمودند : لذا وجود امیر فاجر بهتر از میان دو شر است، نه آنکه وجود امیر فاجر شر نیست، بنابراین این کلام امیرالمومنین، ظهور در خیر بودن وجود امیر فاجر ندارد، بلکه قطعا وجود امیر فاجر، امر مطلوبی نیست، اما از باب بهتر بودن از میان دو شر، وجود آن در برابر عدم وجود او که جامعه دچار هرج و مرج و نابسامانی می شود، ترجیح داده شده است.

معظم له در رابطه با معنای حد ترخص فرمودند : حد ترخص یعنی جایی که انسان هنگام سفر ، از آخرین خانه های شهر ، و نه باغ هایی که اطراف شهر هستند ، به قدری دور شود که صدای اذان متعارف و نه صدای اذان با بلندگو را نشنود ، و دیوارها و خانه های متعارف که یک طبقه یا دو طبقه هستند و نه خانه های چند طبقه را نبیند.

ایشان در ادامه فرمودند : حاشیه ها و شهرک های اطراف شهر ، هر مقدار که به هم متصل شده باشند ، جزء شهر محسوب می شوند ، لذا پس از آن که انسان از این محدوده ، دور شد ، از آنجایی که صحرا شروع می شود ، و صدای اذان متعارف شنیده نمی شود و دیوارهای متعارف شهر دیده نمی شود ، حد ترخص حساب می شود.

آیت الله العظمی شیرازی در ادامه با اشاره به برخی از روایات ، از جمله روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده که از حضرت پرسیدند : انسان وقتی که می خواهد سفر می کند ، چه زمانی نماز او شکسته می شود ؟ ، جواب حضرت این بود که : زمانی که خانه ها مخفی و پنهان شوند ، فرمودند : تعبیر تَواری در این روایات هم به معنای آن است که آخرین خانه های شهر که در آن محدوده ، آدم ها هم دیده نمی شوند ، مخفی و پنهان شوند ، لذا حد ترخص ، از همان جا حساب می شود.

معظم له در رابطه با حکم و مصداق معنای غنا فرمودند : برخی از روایات ، ذیل آیاتی که گفته شده مربوط غناست ، مورد استناد برخی از فقهاء برای تحریم مطلق غنا قرار گرفته است ، اما مرحوم شیخ انصاری دلالت این آیات بر تحریم کلی غنا را معتبر ندانسته ، و عناوینی چون “لهو الحدیث” و “قول زور” را موضوع حرمت غنا ذکر کرده است ، که این عناوین ، ناظر بر محتوای غنا و کلام آن است ، لذا طبق نظر مرحوم شیخ انصاری ، غنا به طور کلی، موضوع این آیات و روایات نیست ، بلکه آنچه که شامل “لهو الحدیث” و “قول زور” شود ، غنا تلقی می شود.

ایشان با اشاره به اختلاف نظر میان فقها در رابطه با تعریف غنا فرمودند : در قرآن بعضا برای مفهوم غنا از تعبیر “قول زور” استفاده شده ، و در روایات از تعبیر غنا استفاده شده ، و در روایات وارد شده ، مقتضای اطلاقات در رابطه با احکام آن ، همانند اطلاقات خمر می باشد.

آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : همانگونه کسانی که اهل خمر نیستند ، نمی دانند که خمر چیست ، و به چه چیزهایی خمر گفته می شود ، و لازم است از اهل خبره در رابطه با آن سوال شود ، به همین صورت در مورد غنا نیز لازم است به اهل خبره مراجعه شود ، و اگر اهل خبره و اهل فسق و فجور ، چیزی را غنا دانستند ، آن چیز حرام است ، چرا که در دلیل حرمت غنا ، نصّ کلمه غنا ، و مردی که غنا می خواند و زنی که غنا می خواند و امثال آن ، وارد شده است.

معظم له در ادامه فرمودند : نظر برخی از فقها و برداشت من هم این است که اطلاق در روایات ، غنا را به آن چیزی که مرحوم شیخ انصاری در تفسیر غنا ذکر نموده ، تقیید نکرده است ، لذا اگر اهل فسوق و فجور ، چیزی را غنا دانستند ، علیرغم آنکه با تفسیر مرحوم شیخ انصاری ، سازگاری نداشت ، مفهوم غنا را خواهد داشت.

ایشان هم چنین تاکید فرمودند : نظر برخی از فقها و برداشت من هم این است که اطلاق در روایات ، غنا را به آن چیزی که مرحوم شیخ انصاری در تفسیر غنا ذکر نموده ، تقیید نکرده است ، لذا اگر اهل فسوق و فجور ، چیزی را غنا دانستند ، علیرغم آنکه با تفسیر مرحوم شیخ انصاری ، سازگاری نداشت ، مفهوم غنا را خواهد داشت.

آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با حکم غنا فرمودند : برخی از فقها ، غنا را مطلقا جایز نمی دانند ، ولی مرحوم شیخ انصاری غنایی که مصداق لهو الحدیث” و “قول زور” باشد را حرام دانسته ، اما نظر برخی از فقها و برداشت من این است که ملاک در این زمینه ، نظر اهل خبره و اهل فسق و فجور می باشد که چه چیزی غناست

معظم له در رابطه با نحوه مصرف زکات و خمس فرمودند : در زکات، انسان می تواند به صورت مستقیم به افرادی که زکات به آنان تعلق می گیرد، زکات خود را پرداخت نماید، اما در خمس دلیل وجود دارد که تصرف در آن جایز نیست و امام معصوم علیه السلام فرمودند : حتی یصل الینا حقنا یعنی حق ما یعنی خمس باید به دست ما برسد.

ایشان در ادامه فرمودند: در اسلام مواردی چون زکات، زکات فطره، خراج، و مقاسمه وجود دارد، و در بیت المال، همه ی این موارد جمع می شود، و به هر شخص نیازمندی از این مواردی که در بیت المال جمع شده، چه مسلمان و چه کافری که در کشورهای اسلامی زندگی می کند، و برای هر مصالحی از جمله ساخت جاده و خیابان و بیمارستان، احداث چراغ برق و نظایر آن، پرداخت می شود، و به طور کلی مصالح عمومی از بیت المال مصرف می شود.

آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیه ۲۸ سوره توبه : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، ای کسانی که ایمان آورده‌اید، محققا بدانید که مشرکان نجس و پلیدند و بعد از این سال (که عهدشان به پایان می‌رسد) نباید قدم به مسجد الحرام گذارند و اگر (در اثر دور شدن تجارت و ثروت آنها از شما) از فقر می‌ترسید خدا اگر بخواهد شما را به فضل خود (از خلق و از مشرکان) بی‌نیاز خواهد کرد، که خدا دانا و در کمال عنایت و حکمت است، فرمودند : نَجَس با نَجِس فرق می کند، چرا که گاه یک چیزی در اثر تماس با چیز دیگری نجس می شود اما گاه یک چیزی، عین نجاست است که به آن نَجَس گفته می شود، که در این آیه شریفه برای مشرکان، چنین خصوصیتی ذکر شده است.

معظم در ادامه فرمودند : در آیات دیگر قرآن، خدای متعال از یهود و نصارا به عنوان مشرکان نام برده است.

ایشان با اشاره به آیات ۳۰ و ۳۱ سوره توبه : وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ، اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَٰهًا وَاحِدًا لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ، و یهود گفتند: عُزَیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که تنها بر زبان می‌رانند و با گفتار و کیش کافران مشرک پیشین نزدیکی و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاک و نابود کند! آنان را (از حق) به کجا می‌گردانند؟!، علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) به الوهیت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست، که منزه و برتر از آن چیزی که مشرکان برای او شریک قرار می دهند، فرمودند : از آنجا که هم یهود و هم نصارا از افرادی به عنوان پسر برای خدای متعال نام برده اند، از سوی خدای متعال، مشرک تلقی شده اند و خدای عزوجل در پایان تاکید فرموده که خدا منزه از آن چیزی است که این مشرکان یعنی یهود و نصارا به او نسبت می دهند.

آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با اقسام شرک فرمودند : شرک بر دو قسم است، قسم اول مربوط به اهل کتاب است، و قسم دوم مربوط به غیر اهل کتاب یعنی نصرانی ها و یهودی ها و مجوسی هاست.

معظم له در رابطه با حکم ازدواج با اهل کتاب فرمودند : اگر چه در این زمینه اختلاف میان فقها وجود دارد اما عقد کردن زنان اهل کتاب جایز است، اما این نظریه اجماعی نیست، ولی جماعتی از فقها معتقدند که مرد مسلمان می تواند با زن اهل کتاب ازدواج کند، و با توجه به اینکه در فتوا اختلاف میان فقها وجود دارد، لذا باید هر کسی باید ببیند مرجع تقلیدش در این زمینه چه نظری دارد و بعد به همان فتوا عمل کند، اما به نظر من اشکالی ندارد، چون روایات خاص دارد.

ایشان در رابطه چگونگی ابلاغ احکام الهی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : احکام الهی در طی ۲۳ سال دوره رسالت پیامبر اکرم، از زمان بعثت تا شهادت ایشان به صورت تدریجی ابلاغ شده است، و همه احکام به صورت یکجا به پیامبر اکرم ابلاغ نشده است، برخی از احکام در مکه مکرمه و در ۱۳ سال اول بعثت تا هجرت و برخی در مدینه منوره ابلاغ شده است.

سایر موارد فقهی مطرح شده در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به این شرح بود : حکم روزه ی نذری و مستحبی در سفر، بررسی دلایل خمس در آیات قرآن و روایات، برخی از احکام نماز در سفر، شرایط جواز افطار روزه در سفر، برخی از احکام مربوط به طهارت پس از اسلام آوردن، برخی از احکام مربوط به ادای نذر در هیات ها، برخی از موارد مربوط به حجیت قطع، از دیگر مواردی بود که در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به آن ها اشاره و یا پاسخ داده شد.

لازم به ذکر است که سلسله نشست‌های علمی آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی به صورت روزانه در بیت معظم له در شهر مقدس قم خیابان چهارمردان کوچه ۶ راس ساعت ۱۰:۴۵ به وقت محلی برگزار می‌شود و شما می‌توانید به صورت مستقیم از شبکه امام حسین علیه السلام ماهواره یاهست فرکانس ۱۲۰۷۳ بیننده این نشست علمی باشید.

اخبار مرتبط

دکمه بازگشت به بالا