اخبارایرانجهان

قصه پر غصه مهاجرت نخبگان ایرانی به دیگر کشورها، مهاجرت تهدید یا فرصت؟!

زمانی که شخصی بخش اعظمی از زندگی خود را در راه کسب علم و دانش صرف کرده انتظار دارد در کنار گسترش فعالیت‌های علمی خود امکان کسب درآمد مطلوب نیز برای او فراهم باشد اما زمانی که فرد در تامین حداقل‌های زندگی مانند پرداخت اجاره منزل با مشکل مواجه باشد و یا موفق به داشتن شغل مناسبی در کشورش نباشد انتخابی جز مهاجرت برای او باقی نمی‌ماند.

طی سال های اخیر ایرانیان مهاجر زیادی در سطح عناوین مهم سیاسی اجتماعی در دیگر کشورها نقش آفرینی نموده اند که این امر می‌تواند از سویی تهدید و از سوی دیگر فرصت به شمار رود.

در تمام دنیا مهاجرت از یک کشور به مقصد دیگری یک روال عادی به شمار می‌رود، تمایل به زندگی در کشوری دیگر را میتوان یکی از حقوق اولیه بشر عنوان کرد؛ اما در عین حال مهاجرت نخبگان و نیروی کار متخصص به عنوان سرمایه‌ اقتصادی از یک کشور که آمار‌های نگران کننده‌ای داشته باشد را نمی‌توان یک امر معمول دانست.

ایران از جمله کشورهایی است که نیروهای جوان و نخبه فراوانی در آن وجود دارد؛ و مشکلات اقتصادی یکی از مواردی است که موجب شده طی سال‌های اخیر شاهد رشد مهاجرت نخبگان از این کشور باشیم.

آمار دریافتی از اداره ‌کل گذرنامه در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا مرداد ۱۳۹۹ در مورد دانشجویان و رتبه‌های برتر کنکور تحلیل شد؛ این آمار نشان می‌داد ۱۵ تا ۳۷ % از رتبه‌های یک تا هزار آزمون سراسری، مشمولان بنیاد ملی نخبگان و المپیادی‌ها مهاجرت کرده‌اند.

نکته جالب توجه اینجاست که صحبت از مهاجرت در بین کودکان، نوجوانان و جوانان رواج پیدا کرده و علاوه بر نخبگان دارای مدارج بالا و یا کسانی که برای تحصیلات دانشگاهی به دیگر کشورها مهاجرت می کنند، طی سال های اخیر حتی از دوران دبیرستان، شاهد هستیم که سودای مهاجرت در سر می‌پرورانند.

خانواده‌های زیادی حاضرند سالانه ۱۷ هزار دلار یا بیشتر پرداخت کنند تا فرزند دانش‌ آموزشان در خارج از کشور تحصیل کند و مجبور نباشد به سربازی برود و کنکور بدهد.

محتوای کتب درسی و محدودیت‌هایی که آموزش‌ و پرورش بر کودکان تحمیل می‌کند، در کنار وخامت اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران از مهم‌ترین دلایل افزایش تمایل دانش‌آموزان به تحصیل خارج از این کشور است.

از سوی دیگر گرچه طی سال های اخیر درباره مهاجرت پزشکان مطالب زیادی منتشر شده، اما آنچه که به اندازه مهاجرت پزشکان مهم است و شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته، مهاجرت گروه‌های پیراپزشکی خصوصا پرستاری است.

در ایران آمار مهاجرت پرستاران دقیق و شفاف نیست، اما محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار ایران می‌گوید: دست‌کم سالانه ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پرستار از این کشور مهاجرت می‌کنند.

علاوه بر اینها اخباری نیز دریافت شده که حکایت از آن دارد که اکثر رفوگرها، طراحان و بافندگان فرش دستباف ایران نیز مهاجرت کرده اند.

به دلیل ارزانی نیروی کار و شرایط ثابت بازار سرمایه گذاری در هندوستان، برخی از بازرگانان ایرانی هم سرمایه‌های خود را به این کشور برده و از طریق نیروی کار هندی اقدام به تولید و صادرات می کنند.

مدیران برخی شرکت هایی که کار مهاجرت انجام می‌دهند، اعلام کرده اند که در گذشته هفته ای ۳۰ تا ۴۰ درخواست برای مهاجرت داشته اند که از سوی افرادی با تخصص های بالا ارائه می شد اما در شرایط فعلی تعداد این درخواست‌ها برای این شرکت‌های معمولی به ۱۸۰ درخواست رسیده که نشان از افزایش میل به مهاجرت در ایران دارد و جالب است در میان متقاضیان مهاجرت از لوله کش تا کابینت‌ساز و آشپز و برق کار و آرایشگر نیز دیده می شوند.

این یعنی اگر تا دیروز فقط درس خوانده‌ها می خواستند از ایران بروند، امروز صاحبان حرفه نیز متقاضی مهاجرت هستند.

مهاجرت فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی و رسانه‌ای هم پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، در سال 84 آغاز و از سال 88 به این سو، پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری آن سال، شتاب بیشتری به خود گرفت، به گونه‌ای که بسیاری از نخبگان سیاسی و روزنامه نگاران ایرانی را به دلیل فشارهایی هم چون زندان و بسته شدن مطبوعات و رسانه‌ها و سانسور آن‌ها در داخل این کشور، و برخی دیگر از محدودیتها به کشورهای دیگری سوق داده است.

علاوه بر نقش آفرینی ایرانیان مهاجر در خارج از این کشور در فضاهای علمی و آکادمیک و اقتصادی دیگر کشورها، و عرض اندام به عنوان نخبه علمی و فعال اقتصادی که در دهه های گذشته نمونه های متعدد آن را شاهد بودیم، طی سال های اخیر، ایرانیان بسیاری در لایه های سیاسی اجتماعی دیگر کشورها هم نقش آفرینی نموده اند تا آنجا که شاهد حضور ایرانیان در سطح مشاغل مهمی هم چون عضو شورای شهر، شهردار، نماینده پارلمان، رئیس پارلمان، وزیر، دبیر کل حزب سیاسی و… هستیم، که همه اینها حکایت از استعداد شگرف ایرانیان دارد. 

برخی از صاحب نظران، این رخدادها را این گونه تحلیل و تفسیر می کنند که اگر این نخبگان در داخل ایران بودند می توانستند تاثیر بیشتری برای پیشرفت و آبادانی این کشور داشته باشند اما در مقابل عده ای معتقدند چون این فرصت ها در داخل ایران چه به نخبگان و چه فعالان اقتصادی و هم‌چنین کنشگران سیاسی، اجتماعی و مدنی  فراهم نیست، چاره ای جز بروز این استعدادها در دیگر کشورها وجود ندارد.

مرگ نخبگان در خارج ایران هم نکته تکان دهنده بوده که این روزها با شنیدن خبر درگذشت تعداد قابل توجهی از آنها، این موضوع، بیشتر جلوه گر شده است.

بازیگران، نویسندگان، شعرا و اندیشمندان و صاحبنظران بنامی که خبر درگذشتشان بسیاری را در شوک فرو برد و داستانی که همچنان ادامه دارد….

اخبار مرتبط

دکمه بازگشت به بالا