توهين به روحانیت در نتیجه سوء رفتار نظام حاكم بر ايران در چهار دهه اخیر
بیش از ۴۰ سال از روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ایران می گذرد.
به رغم اینکه حوزه، مرجعيت وروحانیت در طي 14 قرن گذشته محترمترين ومؤثرترین نهاد ديني ومردمي در ایران به شمار می رفته، اما رفتار، کردار و عملکرد حاکمیت در چهار دهه اخیر به گونه ای بوده که اکنون همین روحانیت احترام خود را از دست داده ومورد اهانت وبي حرمتي قرار می گیرد.
با نگاهی گذرا به رسانه های داخلی ایران و رصد دقیق اخبار در یکی دو هفته اخیر، حداقل چهار مورد خبر حمله مستقیم به روحانیون در ایران دیده می شود.
اولین مورد از این دست اخبار، کتک زدن یک طلبه جوان به نام “آرمان علی وردی” توسط چندین جوان دیگر در شهرک اکباتان در غرب تهران بود. در این حادثه، آن قدر این طلبه را کتک زدند که یکی دو روز بعد وی بر اثر جراحات شدید جان باخت. این رفتار، نشان دهنده عمق تنفر افراد حمله کنند به این طلبه بود.
بعد از این ماجرا، در ۱۲ آبان هم یک طلبه روحانی ۳۰ ساله به نام “یاسر اسماعیلی” در منطقه نظرآباد کرج مورد حمله و ضرب و شتم شدید چند نفر قرار گرفت. او به دلیل شدت جراحات و خونریزی، زیر عمل جراحی قرار گرفت.
در حادثه ای دیگر باز هم روز ۱۲ آبان رخ داد، “سجاد شهرکی” طلبه روحانی ۳۱ ساله و امام جماعت مسجد مولای متقیان در شهر زاهدان در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران مورد ضرب گلوله چند فرد ناشناس قرار گرفت و جان باخت.
در این میان پویشی به نام “پویش عمامه پرانی” هم به راه افتاده که در آن، افراد از پشت به سمت یک روحانی رفته و با زدن عمامه او، آن را بر زمین پرت می کنند تا حرمت لباس روحانیت را بریزند.
آن سه مورد اول و مورد پوشش عمامه پرانی و نیز موارد دیگری که پیش از این رخ داده، نشان دهند سطح تنفری است که عاملان این رفتارها و اقدام ها در دلشان از روحانیون دارند و این تنفر هیچ دلیلی نمی تواند داشته باشد جز اینکه ناشی از عملکرد، رفتار و کردار دولتمردان و حاکمان جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر باشد.
اما در این میان نباید فراموش کرد که به رغم خطاهای رفتاری و اقدامی حکومت ایران که باعث ایجاد چنین فضایی علیه روحانیت شیعه شده، نباید همه روحانیون را با یک چشم دید زیرا هستند روحانیون بسیار زیادی که در ایران زندگی می کنند و خودشان هم مورد ظلم و ستم حکومت قرار گرفته اند.
این روحانیون که عمدتا مستقل هستند و یا به جریانی متضاد و مخالف حکومت ایران تعلق دارند، خود نیز قربانی این حکومت بوده اند و سال های سال انواع ظلم، ستم، بازداشت و شکنجه را در ایران چشیده اند. نمونه آن حصر خانگی مرحوم آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی (قدس سره)، آزار و اذیت و زیر فشار قرار دادن بزرگ مرجع جهان تشیع، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله، بازداشت و ممنوع الخروجی آیت الله سید حسین حسینی شیرازی دام ظله، تنها چند نمونه از اقدام های حکومت ایران علیه روحانیون مستقل شیعه در ایران است.
گفتنی است، در چهارده قرن گذشته نیز مرجعیت شیعه و علما و روحانیون نیز همواره از احترام و جایگاه بسیار خوبی نزد عموم مردم برخوردار بودند به گونه ای که در حوادث مختلف وقتی فتوایی عمومی صادر می کردند، جمع کثیری از شیعیان به ندای آنها لبیک می گفته و به میدان می آمدند.
برای نمونه می توان به فتوای تنباکو میرزای شیرازی، و فتوای جهاد کفائی مراجع تقلید معاصر شیعه علیه سنی های تندروی د۱عش، و نیز همراهمی مردم در قیام آیت الله العظمی سید محمدتقی شیرازی در سال ۱۹۲۰ میلادی علیه انگلیس ها در عراق، اشاره کرد. همه این جریان ها، عشق و علاقه و تبعیت شیعیان از مراجع و علما را اثبات می کند.
بر همین اساس جا دارد از کسانی که چشم بسته و نشناخته روحانیون شیعه را مورد حمله و اهانت قرار می دهند، گلایه کرد و از آنان بخواهیم ميزان در قضاوت افراد را عملكرد ايشان قرار دهند نه لباسش ونوع پوشش او را.