
در روزگاری نهچندان دور، در میانه هیاهوی تهران قدیم، بنایی قد برافراشت که در دل خود صدای نوحه، نالهی تعزیه و شور محرم را جای داده بود.
تکیه دولت، نماد اخلاص مردم و دلبستگیشان به آیین سوگواری حسینی بود؛ بنایی که اگرچه امروز دیگر نیست، اما خاطرهاش هنوز در جانِ شهر جاریست.

به نقل از روایتهای تاریخی چون یادداشتهای یحیی ذکاء، تکیه دولت در نزدیکی کاخ گلستان با همت معیرالممالک ساخته شد.
با معماری منحصربهفرد مدور، طبقات بلند و فضای وسیع، این بنا میزبان یکی از مردمیترین آیینهای عاشورایی آن روزگار بود.
در روزگاری که هنوز رسانهای نبود و هیئتها و موکبها رنگ رسمی نداشتند، مردم، دل در گرو محرم داشتند.
تعزیهخوانی در تکیه دولت، از یازدهم محرم تا پایان ماه صفر ادامه داشت و صحنههایی از عاشورا را با حضور صدها تعزیهگردان و هزاران بیننده روایت میکرد.

هزینه اجرای این مجالس، با نذر و نذورات مردم، بازار و محلهها تأمین میشد.
از صاحبدکانهای کوچک تا تاجران بزرگ، هریک بخشی از ایام را برای اقامهی مجلس عزا بهعهده میگرفتند.
شور محرم، چنان در رگهای این شهر جاری بود که مردم از روزهای پیش از محرم، بنای تکیه را سیاهپوش میکردند و آماده شنیدن نوای «یا حسین» میشدند.
منبری چوبی با بیست پله، که به سفارش یکی از متولیان آن دوران ساخته شده بود، نقطهی مرکزی مجلس تعزیه بود؛ جایی که تعزیهخوانان از آنجا مصیبتخوانی میکردند و اشک از چشم مردم جاری میساختند.
در روزگاران گذشته، مجالس عزای محرم در تهران قدیم و بسیاری از شهرهای ایران، جلوهای از خلوص نیت و پیوند عمیق مردم با مصائب اهلبیت علیهمالسلام بود.
خانهها، کوچهها، کاروانسراها و حتی میدانهای عمومی بهدست مردم سیاهپوش میشد و هرکس به اندازه توان خود در برپایی عزاداری مشارکت میکرد.
صدای نوحه و ناله از دلهایی برمیخاست که نه برای نمایش، بلکه از سر محبت و باور بود.
تعزیهخوانی، روضههای خانگی، نذرهای بینامونشان و اشکهای بیریا، رنگی از اخلاص بر محرم آن دوران زده بود؛ فضایی که در آن، دین با جان مردم عجین بود و محرم فرصتی برای بازگشت جمعی به ساحت یاد حسین علیهالسلام بهشمار میرفت.