خط نستعلیق، با ساختار نرم، موزون و شاعرانه خود، یکی از درخشانترین دستاوردهای هنری تمدن اسلامی بهشمار میآید.
خطی که فراتر از یک ابزار نگارش، با روح کلمات آمیخته و در خدمت انتقال معنا، احساس و زیبایی بوده است.

در تاریخ خوشنویسی اسلامی، خط نستعلیق جایگاهی منحصربهفرد دارد.
این خط که از تلفیق دو شیوه نسخ و تعلیق پدید آمده، در سده هشتم هجری بهدست هنرمندان برجستهای شکل گرفت که هدفشان خلق خطی زیبا، خوانا و همزمان شاعرانه بود.
نام نستعلیق نیز برگرفته از همین دو خط است: «نسخ» برای خوانایی و «تعلیق» برای روانی و نرمی.
بهنقل از کتاب «اطلس خط» اثر حبیبالله فضائلی، نستعلیق با حرکتهای سیال و کشیده، ترکیبی دلنشین از تعادل، توازن و زیبایی بصری به نمایش میگذارد.

حروف در این خط گویی در جریان نسیمی نرم حرکت میکنند؛ هر واژه بهجای آنکه صرفاً نوشته شود، به نوعی نواخته میشود.
همین ویژگی سبب شده این خط بهویژه برای نگارش اشعار فارسی و متون عرفانی بسیار مورد توجه قرار گیرد.
استادان بزرگی چون میرعماد حسنی، میرزا غلامرضا اصفهانی، و در دوران معاصر، غلامحسین امیرخانی و محمد احصایی، در تکوین و تداوم زیباییهای نستعلیق نقش برجستهای داشتهاند.

آثار آنان نهفقط نمایشگر مهارت فنی، بلکه تجلی روح معنویت، وقار و خضوع در هنر اسلامی هستند.
خط نستعلیق افزون بر کاربرد در نسخهنویسی متون ادبی و دینی، در تزیین کتیبههای مساجد، مدارس و مقابر نیز جایگاهی ویژه یافته است.

سادگی خوانش همراه با ظرافتهای هنری، آن را به گزینهای مناسب برای بیان مفاهیم دینی و عرفانی بدل کرده است.
در جهان امروز، نستعلیق همچنان زنده است؛ در هنر خوشنویسی، طراحی تایپوگرافی و حتی فضای دیجیتال، این خط نماد پیوند زیبایی با معنا باقی مانده است.