
در تاریخ اسلام، اقوامی بودهاند که حتی در برابر فرمانهای حکومتی و تهدیدهای مرگ، ایمان و وفاداری خود به قرآن و عترت علیهمالسلام را از دست ندادند.
هزارههای افغانستان و شیعیان سیستان، بهویژه در زابل، از جمله همین اقوام هستند که وفاداری آنان به ولایت، برگهای درخشانی از ایستادگی را در تاریخ ثبت کرده است.

فرهنگ مذهبی هزارهها در افغانستان، از دیرباز با محبت به قرآن و اهل بیت علیهمالسلام گره خورده است.
محبتی که تنها به ظاهر و مراسم ختم نمیشود، بلکه در سختترین شرایط تاریخی نیز با ایستادگی و فداکاری همراه بوده است.

منابع تاریخی متعددی نقل کردهاند که در دوران حکومت معاویه، زمانی که او طی بخشنامهای به تمام مناطق اسلامی دستور داد در خطبههای نماز جمعه به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام ناسزا گفته شود، بسیاری از مناطق تحت سلطه او سکوت کردند یا از ترس جان تن به این توهین دادند.

اما هزارههای ساکن در مناطق مرکزی افغانستان با تمام خطرات، این فرمان را نپذیرفتند و از آن سرپیچی کردند.
همین مخالفت سبب شد که جمع زیادی از آنان به جرم این ولایتمداری قتلعام شوند.
در کنار این ایستادگی تاریخی، نباید نقش برجسته مردم شیعه سیستان، بهویژه در زابل را نادیده گرفت.
آنان نیز در دورههایی که تبلیغات رسمی علیه اهل بیت علیهمالسلام رواج داشت و فرهنگ تحریفشدهای از اسلام در منطقه حاکم شده بود، از عقیده خود دست نکشیدند.

گزارشهایی که از منابع محلی زابل در دست است، حکایت از پایداری مردمی دارد که در سکوت و مظلومیت، مجالس اهل بیت را برپا داشته و اجازه ندادند فضای فرهنگی جامعه از آموزههای ناب اسلامی دور شود.
اشتراک فرهنگی و اعتقادی این دو جامعه در ایستادگی بر محور ولایت، تصویری روشن از معنای ایمان حقیقی ارائه میدهد؛ ایمانی که نه با تهدید میلرزد و نه با تطمیع خاموش میشود.
برای اطلاعات بیشتر در زمینه وفاداری شیعیان زابل و هزاره به ولایت می توان به کتاب های تاریخ یعقوبی جلد 2 صفحه 216، مقاتل الطالبیین اثر ابوالفرج اصفهانی صفحه 59، ناسخالتواریخ (تاریخ علویین) جلد 1 صفحه 289، روضة الصفا اثر میرخواند جلد 2 صفحه 351 و فرهنگ تشیع در افغانستان تألیف علیمحمد فرهنگ صفحه 174 مراجعه نمود.