
در حالی که بیش از دو دهه از نقشآفرینی مداوم اروپا در تعاملات دیپلماتیک میان ایران و غرب میگذرد، در گفتوگوهای اخیر میان تهران و واشنگتن، نامی از این بازیگر قدیمی شنیده نمیشود.
غیبتی که بازتابی از تغییرات ژئوپلیتیکی و کاهش وزن سیاسی اروپا در معادلات جهانی است.
از ابتدای دهه 1380، کشورهای اروپایی با ابتکار عمل دیپلماتیک خود، همواره یکی از پایههای اصلی مذاکرات با ایران بودهاند.
سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا، بعدها به عنوان «تروئیکای اروپایی» شناخته شدند و نقشی تعیینکننده در شکلدهی گفتوگوهای دیپلماتیک با ایران ایفا کردند.
اما در گفتوگوهای اخیر میان ایران و آمریکا، اتحادیه اروپا تقریباً بهطور کامل از صحنه تعاملات کنار گذاشته شده است.
پس از خروج دولت آمریکا از توافقات پیشین، اروپا تلاش کرد از مسیرهایی مانند ایجاد سازوکارهای مالی، ارتباط دیپلماتیک را حفظ کند.
با این حال، ناتوانی در تأمین منافع اقتصادی و سیاسیِ وعده دادهشده، بیاعتمادی عمیقی میان تهران و بروکسل ایجاد کرد.
از سوی دیگر، در شرایط جدید، ایران ترجیح داده مستقیماً با واشنگتن وارد تعامل شود و کشورهای منطقهای چون عمان و قطر و همچنین چین را بهعنوان میانجیهای فعال بپذیرد.
این تغییر رویکرد، اروپا را از جایگاه شریک گفتوگو، به نظارهگری در حاشیه سوق داده است.
در نتیجه، موضوعاتی مانند حقوق بشر، وضعیت زندانیان و مطالبات جامعه مدنی که عمدتاً از سوی اروپا در مذاکرات پیگیری میشد، اکنون از اولویت خارج شدهاند.
این تحول میتواند منجر به امضای توافقی صرفاً فنی یا امنیتمحور شود؛ توافقی بدون پشتوانههای پایدار انسانی و حقوقی.
اروپا دیگر صدای تأثیرگذار در این تعاملات نیست؛ سکوتی که نهتنها پیامدهایی سیاسی دارد، بلکه پیام روشنی به فعالان مدنی در ایران مخابره میکند: تنها ماندهاید.