زندگی مهاجران افغانستانی در ایران و پاکستان زیر سایه بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، به کابوسی از بازداشت و اخراج اجباری، حتی برای زنان و کودکان، تبدیل شده است.
این سرنوشت تلخ، زخمی تازه بر پیکر بیپناهانی است که در جستجوی امنیت، به سرگردانی و بیخانمانی گرفتار شده اند.
اخراج سه میلیون مهاجر در سه سال. این آماری است که ایران به تازگی اعلام کرده است.
سه میلیون تن که در جادههای مرگ، پشت دیوارهای بلند مرزها، یا در قفسهای آهنین بازداشتگاهها سرگردان شده اند.
این تنها یک عدد نیست. پشت هر صفر، کودکی است با دستهای کوچک. زنی است با اشکهای بیصدا.
مهاجران افغانستانی که از جنگ، فقر و ظلم طالبان فرار کردند، حالا در کوچه پسکوچههای ایران و پاکستان بهدنبال پناه میگردند.
اما آنچه مییابند، بازداشت و تحقیر است.
ایران، سالهاست مهاجران را بین خاک و خشونت گیر انداخته است.
اخراجهای گروهی، بازداشت در کمپهای موقت، و برخوردهای تحقیرآمیز.
این مهاجران، چه بدون مدرک و چه با مدارک معتبر، گویی هیچ حقوق انسانی ندارند.
اما تنها ایران نیست. پاکستان، ترکیه و حتی تاجیکستان هم این روزها بازداشت مهاجران افغانستانی را شدت بخشیده اند.
تصاویری که از بازداشتگاههای پاکستان در شبکه های اجتماعی منتشر شده، نفسگیر است. چهرههای رنگپریده و خسته.
زنان، کودکان، و مردانی که تنها جرمشان مهاجران افغانستانی بودن است، پشت میلهها جا خوش کرده اند.
صدها نفر هم همه روزه بازداشت و به اجبار به مرز بازگردانده میشوند، به جایی که زمانی از آن گریخته بودند.
سازمان ملل، کمیساریای عالی پناهندگان، و نهادهای حقوق بشری بارها از اخراج مهاجران هشدار داده اند. اما هشدارها، همچون سایهای کمرنگ، بر دیوارهای این بازداشتگاهها میافتند.
همزمان، گزارشها از افزایش مهاجرتهای ناامن خبر میدهند.
صدها خانواده، بهجای بازگشت به افغانستان، خطر عبور از مرزهای دیگر را میپذیرند.
قاچاقچیان انسان، این بازار سیاه را گرمتر کرده اند.
خانوادههایی که برای هر قدم، هزینهای سنگین میپردازند.
مهاجران افغانستانی، میان دو مرز گرفتارند، مرزهایی که گویی برای بهدام انداختن انسانها ساخته شده اند.
ایران و پاکستان، بهجای پذیرش این مهاجران، حصارها را بلندتر کرده اند. و دنیا؟ تماشا میکند.