در مرزهای خشک و تَرکخورده شرق ایران، هر قطره آب بهانهای است برای تنش و تهدید؛ اما در پس این بحران، حکایتی از سیاستهای پنهان و معاملههای پرسود نهفته است.
دیده میشود ایران و طالبان، به شرکای ناپایدار تبدیل شده اند و این تناقض، روز به روز آبروی دیپلماسی را بیشتر میفرساید.
تنشهای آبی ایران و افغانستان؛ ریشه در گذشته، بحرانی در حال حاضر!
رودخانههای هیرمند و هریرود، که منابع اصلی تأمین آب مناطق مرزی ایران با افغانستان محسوب میشوند، از دیرباز نقطهی حساسیت میان دو کشور بوده اند.
بر اساس معاهده هیرمند در سال 1351 (1973 میلادی)، افغانستان متعهد شد که حقآبهای معین را به ایران تخصیص دهد.
با این حال، عدم پایبندی به این معاهده همواره عامل اختلاف بوده است.
با تسلط دوباره طالبان، این تنشها وارد فاز جدیدی شده است.
طالبان با ایجاد سدهایی از جمله سد کَجَکِی، کمالخان و اکنون هم با ساخت سدِپاشدان عملاً جریان آب به سمت ایران را محدود کرده اند.
این اقدامات بهویژه در سالهای اخیر و با بحران خشکسالی در مناطق سیستان و بلوچستان ایران، فشار مضاعفی را بر کشاورزان و ساکنان این مناطق وارد کرده است.
هرچند جانب ایران با معاملههای پنهان و پیدا و با چشم پوشی از همه جنایات و ظلمهای طالبان به ویژه علیه شیعیان در افغانستان، تلاش کرده حداقل این گروه را به حق آبه خود راضی کند؛ اما ظاهراً تا اینجای کار، بُرد از آن طالبان بوده است.
در تازه ترین واکنش، سخنگوی وزارت خارجه ایران خواهان همکاری طالبان در استمرار جریان آب از رودخانههای مرزی شده و از مقامهای این گروه خواسته است تا «موانع ایجادشده» در این مسیر را برطرف کنند.
طالبان، در حالیکه عملاً مسیر آب بهسوی سیستان و بلوچستان را بسته؛ بارها در پاسخ به تقاضاهای جانب ایرانی گفته اند که بدلیل خشکسالی، آبها به صورت طبیعی کاهش یافته است.
در سوی دیگر؛ مقامهای ایرانی بارها تلاش کرده اند از حضور چند میلیون مهاجر افغانستانی در ایران به عنوان اهرم فشار علیه طالبان استفاده کند.
اما بیخبر از اینکه این بی پناهان از سر ناچاری و ظلمِ همین گروه آواره شده اند. طالبان نه تنها که هیچ بهایی برای این مهاجران قایل نیستند؛ بلکه خواهان اخراج آنان نیز هستند.
با این حال؛ سیاستهای متناقض تهران در قبال طالبان، منتقدان جدی در داخل نظام نیز دارد.
ابوالفضل ظهرهوند، سفیر سابق ایران در افغانستان، در یکی از اظهارات خود طالبان را تهدیدی علیه امنیت ایران توصیف کرده و گفته که “طالبان هیچگاه شریکی قابل اعتماد نبوده و نخواهد بود.”
ظهرهوند همچنین سیاستهای ایران در قبال طالبان را مورد انتقاد قرار داده و آن را نوعی “سهلانگاری استراتژیک” دانسته است.
او افزوده؛ “ایران با حمایتهای آشکار و پنهان از طالبان، عملاً در بحرانسازیهای این گروه شریک شده است.”
با این وضع؛ دیده شود با تداوم خشکسالی در شرق ایران و منع ورود آب از سوی طالبان؛ دو شریک نامطمئن و لرزان را تا کجا خواهد کشاند.
اما بازنده اصلی این بازی و سیاستهای متناقضِ شرکای بی اعتماد؛ کشاورزان و میلیونها ساکن سیستان و بلوچستان خواهند بود که بدلیل نرسیدن آب، سفره هایشان خالیتر شده و قبرستانهای شان ممکن است پرتر شوند.