آیت الله العظمی شیرازی: در فقه همه جا هنگام شک، اصل عدم آن است، مگر در قدرت که اصل بر وجود آن است
نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی، روز یکشنبه سی ام ربیع الثانی سال 1446 برگزار شد، در این نشست هم چون جلسات پیشین ، ایشان به سوال های حاضران در جلسه ، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.
آیتالله العظمی شیرازی در رابطه با مقتضای اصل عملی در موارد شک فرمودند: از ابتدا تا انتهای فقه در هر موردی که شک صورت بگیرد، اصل بر عدم آن است.
معظم له در ادامه فرمودند: تنها در یک مورد، این مساله استثنا شده که هنگام شک در قدرت، اصل بر وجود قدرت است.
ایشان هم چنین تاکید فرمودند: لذا اگر کسی که مستطیع است و قصد رفتن به حج را دارد و شک می کند که توان انجام اعمال حج را دارد، اصل بر آن است که می تواند اعمال حج را بجا آورد.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با تکلیف ولد اکبر نسبت به نمازهایی که پدر عمدا نخوانده و قضا نکرده، فرمودند : این مساله در کتاب عروة الوثقی آمده و برخی از فقها در مواردی که نظرشان مخالف با نظر صاحب عروة الوثقی بوده، بر آن حاشیه زده اند، اما غالبا اکثر فقها گفته اند و نظر من هم همین است که نمازهایی را که پدر نخوانده و یا عمدا قضا نکرده، بر ولد اکبر واجب نیست اما نمازهایی که پدر در ترک آن معذور بوده، قضای آنها بر ولد اکبر واجب است.
معظم له در ادامه فرمودند : لذا اگر پدری در طول عمر خود حتی یک رکعت نماز نخوانده و مثلا ۱۰۰ سال عمر کرده و ۸۵ سال بعد از بلوغ خود، فرائض خویش را بجا نیاورده است، در رابطه با تکلیف ولد اکبر نسبت به ۸۵ سال قضای نماز و روزه این پدر، برخی از فقها به خاطر برخی از اطلاقات فتوا داده اند که قضای آنها بر ولد اکبر واجب است اما ظاهرا اطلاقات در خصوص چنین مواردی منصرف است، و بر مصادیق عذری که در رابطه با افراد معذور وجود دارد، دلالت دارد.
ایشان در رابطه با حکم حج رفتن افرادی که مستطیع نیستند و برای رفتن به حج از دیگران پول قرض می گیرند، فرمودند: در روایت آمده که اگر انسان ده بار با قرض کردن به حج رفت، حجة الاسلام محسوب نمی شود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: رفتن این گونه افراد به حج با پول قرض بسیار ثواب دارد اما اگر در آینده، این فرد از لحاظ مالی توانمند و مستطیع شد، باید دوباره حج برود
معظم له هم چنین تاکید فرمودند: اما اگر فردی که دارای توانمندی مالی بوده و در آن زمان حج نرفته و سپس فقیر شده، حج بر عهده اوست و باید به هر نحو ممکن به حج برود، و این مساله در عروة الوثقی هم آمده است.
ایشان در ادامه فرمودند : هر ضرری حرام نیست ، مثلا اگر کسی که دچار سرماخوردگی شود ، غذایی که باعث تشدید بیماری او شود ، مصرف کند ، مرتکب حرام نشده است .
آیت الله العظمی ضررهای حرام را به سه دسته تقسیم و در ادامه فرمودند : اولین ضرر حرام ، انجام عملی است که موجب مرگ فوری و باعث خودکشی شود ، نه کاری که در دراز مدت مثل سیگار کشیدن در عرض پنجاه یا شصت سال ، موجب آثار زیان بار برای او شود ، دوم کاری که باعث تلف شدن و نقص یکی از اعضای بدن مانند دست ، پا ، بینی و گوش او شود یا یکی از قوای او مانند بینایی یا شنوایی از دست برود ، و سوم کاری کند که به امراض عظیمه و بیماری های خطرناک مانند ایدز و سل مبتلا شود ، که این نوع سه نوع ضرر حرام است و مابقی ضررها حرام نیستند و مکروه هستند.
معظم له در رابطه با حکم اهدای عضو افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند، فرمودند: اهدای عضو برای کسی که دچار مرگ مغزی شده، و اصطلاحا در زبان عربی به آن موت سریری و در زبان فارسی به آن مرگ بالینی گفته می شود، جایز نیست، چرا که در این شرایط ، مرگ کامل اتفاق نیفتاده است.
ایشان در رابطه با حکم وصیت اهدای عضو پس از مرگ فرمودند: برخی از فقها گفته اند که این وصیت نافذ نیست اما جماعتی از فقها که من هم برداشتم همین است، گفته اند که اگر کسی وصیت کرد که بعد از مرگ کامل و نه مرگ مغزی، اعضای او هدیه داده شود، از آنجا که انسان بر نفس خود ولایت دارد، اشکال ندارد.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با اهدای برخی از اعضا مانند چشم و گوش و دست و پا که آنها دو مورد وجود دارد، در زمان حیات فرمودند: اگر چه انسان بر نفس خود ولایت دارد، اما در سه مورد این ولایت وجود ندارد، که فقها به دو مورد اشاره کرده اند و من هم مورد سومی را به آن اضافه نموده ام.
معظم له در ادامه فرمودند: اولین موردی که انسان بر نفس خود ولایت ندارد این است که انسان ولایت قتل نفس خود را ندارد و نمی تواند خودکشی کند، دوم آنکه نمی تواند یکی از اعضای بدن خود را قطع کند یا یکی از حواس پنجگانه خود را معیوب نماید، و سوم آنکه نمی تواند کاری کند که به یکی از امراض عظیمه و خطرناک مبتلا شود.