سودان به دلیل درگیری ارتش این کشور با نیروهای پشتیبانی سریع که 15 ماه است ادامه دارد، بزرگترین بحران آوارگی و گرسنگی جهان را پشت سر میگذارد.
این روزها در شرایطی که جهان توجه خود را به مناطقی مانند غزه و اوکراین معطوف کرده، سودان به دور از توجه جهان در حال گرسنگی است و برای نجات مردم این کشور که در آستانه تحمل بزرگترین بحران گرسنگی روزگار قرار گرفتهاند، نیاز به یک سری اقدامات عاجل و فوری احساس میشود.
در ماههای اخیر خطر بروز یک قحطی ویرانگر در سراسر سودان به طور تصاعدی در حال افزایش بوده است.
طبق گزارش سازمان ملل؛ وخامت شدید وضعیت امنیت غذایی در شش ماه گذشته باعث شده سودان که در چند وقت اخیر به دلیل جنگ ویرانیهای عظیمی را تجربه کرده، در آستانه سقوط به پرتگاه یک فاجعه غیرقابل تصور قرار گرفته باشد.
در حال حاضر بیش از هشت میلیون نفر در ۱۴ ایالت از ۱۸ ایالت سودان با چنان کمبودی در زمینه مواد غذایی مواجه هستند که میتواند به سوء تغذیه حاد و مرگ منجر شود.
حدود ۷۵۰ هزار نفر از این افراد در آستانه خطر گرسنگی کامل قرار دارند.
طبق تحلیل موسسه «کودکان را نجات دهید» بیش از ۱۶ میلیون و چهارصد هزار کودک- که شامل سه کودک از هر چهار کودک این کشور میشود- در حال حاضر با سطوح «بحرانی»، «اضطراری» یا «فاجعهبار» گرسنگی مواجهاند.
نکته جالب توجه در این میان، این است که این رقم در دسامبر گذشته ۸ میلیون و سیصد هزار نفر بوده است.
با این حال، و بهرغم تهدید فرا رسیدن قریبالوقوع یک فاجعه انسانی بیسابقه، جامعه بینالمللی و به ویژه جهان غرب علاقه چندانی نسبت به سودان و درگیریهای دیرینه و طولانیمدت آن نشان نمیدهد- و نه در تیتر و سرتیترهای رسانهها، نه در اعتراضات دانشجویی و خیابانی، و نه در کمپینها و کارزارها و مداخلات و مطالبات مردمی برای پاسخگویی دولتها و اشخاص درگیر نشانی از این بحران را نمیبینیم.
این در حالی است که درگیریهای چند سال اخیر سودان نزدیک به ۱۰ میلیون نفر را آواره کرده، باعث کشته شدن دهها هزار نفر شده و میلیونها نفر را نیز گرسنه و آسیبدیده به حال خود رها کرده- که امید چندانی به آینده ندارند.
در سودان، هر روز یک تراژدی است، اما به نظر میرسد که جهان هیچ توجهی به این تراژدی ندارد.
با این حال بیعلاقگی آشکار جامعه بینالمللی در قبال بحران سودان، اگر چه بیشک ناامیدکننده جلوه میکند، ولی به هیچوجه تعجبآور نیست.
بارها و بارها در زمانهای مختلف دیدهایم که در فضای سیاسی بین المللی برخی از کشورها تا زمانی به یک بحران در آفریقا یا خاورمیانه اهمیت میدهند که بحران یا تحول دیگری- که تبعات بیشتر یا پیامدهای مرتبط با منافع ملی بیشتری دارد یا حتی صرفاً جالبتر است- آن را کاملاً به وادی فراموشی بسپارد.
و در ادامه برای این بحران جدید هم همان اتفاق روی میدهد و اتفاق دیگری آن را تحتالشعاع قرار داده و توجه رسانهها، سیاستمداران و تودهها را به خود جلب میکند.