آیت الله العظمی شیرازی: در سیره، شهرت کافی است، و در این گونه موارد، نیاز به حجیت وجدانی که بیانگر علم است و حجیت تعبدی که بیانگر اماره است، نمیباشد
نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی، روز دوشنبه سوم ذی حجه سال ۱۴۴۵ برگزار شد، در این نشست همچون جلسات پیشین، ایشان به سوالهای حاضران در جلسه، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با حجیت معصومین علیهم السلام فرمودند: قول، فعل و تقریر معصوم علیه السلام حجت است، و فعل معصوم علیه السلام، همانند قول و تقریر معصوم، حجت است.
معظم له در رابطه با تفاوت مفهوم سیره و فعل معصوم علیه السلام فرمودند: معصوم علیه السلام اگر فعلی را انجام داد حجت است، اما سیره، عمل غیر معصومین است و زمانی حجیت پیدا میکند که همهی افراد متدین آن را انجام دهند، اما اگر معصوم علیه السلام حتی اگر یک بار عملی را انجام داد، حجت است.
ایشان در ادامه فرمودند: مواردی در احکام شرعی وجود دارد که یکی از ادله مورد استفاده در آن، سیره است، که در آن، شهرت کافی است، و در این گونه موارد نیاز به حجیت وجدانی که بیانگر علم است و حجیت تعبدی که بیانگر اماره است، نمیباشد.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید مجدد بر حجیت شهرت فرمودند: مثلا در اثبات زوجیت و اولاد بودن، نیاز به یکی از این دو مورد است، یا علم میخواهد و یا شهرت، مثلا مشهور است فردی که از دنیا رفته، این فرد، زوجهی او، و این اشخاص، فرزندان او هستند، لذا این مشهور بودن، حجیت دارد، بنابراین زنی که مشهور است زوجه میت است، نیازی نیست برای اثبات زوجیت خود، بینه بیاورد، و هم چنین افرادی که مشهور است اولاد میت هستند، نیازی نیست برای اثبات نسبت، بینه بیاورند، و شهرت دلیل است.
معظم له در رابطه با تحیت سلام فرمودند: تحیت خاصی که بر آن سلام نام نهاده شده و در روایات خاصه، از آن به تحیت الاسلام تعبیر شده، فقط مربوط به زبان عربی نمیباشد، بلکه شامل هر زبان دیگری نیز دیگر میشود، و اگر در سایر زبانها کلمهای گفته شود که معنای سلام از آن فهمیده و مترادف معنای آن است، آن کلمه در حقیقت، همان سلام است.
ایشان با اشاره به این که سلام موضوعی عرفی است و از برداشت مردم گرفته میشود، فرمودند: این تحیت خاص در زبان عربی با گفتن سلامٌ علیکم، معنا شده، اما اگر در زبان دیگری از لفظ دیگری استفاده شود که به همین معناست، مقتضای قاعده این است که جواب دادن آن تحیت، به آن زبان، واجب است.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به واجب نبودن جواب دیگر تحیتها فرمودند: در تحیت سلام، جواب به اعتبار روایات معتبری که در باب تحیت خاص و منحصرِ سلام آمده، واجب است، و شامل هر زبانی میشود، چرا که مقتضا چنین حکم میکند که فهمِ عرف از کلمهی تحیتِ سلام، فقط منحصر به خصوصیتِ این کلمه در زبان عربی نمیشود، و منظور، معنای این کلمه در هر زبان دیگری است.
معظم له با اشاره به مختلف بودن تحیتها فرمودند: مشهور آن است که جواب سلامٌ علیکم فقط در هنگام ورود، واجب است، و در تحیت وداع که در زبان عربی نیز از همین لفظ استفاده میشود، جواب آن، واجب نیست، این مساله در عروة الوثقی هم ذکر شده و آنچه که از ظاهر ادله استفاده میشود، این است که جواب در تحیت ابتدائی و نه تحیت وداع ، واجب است.
ایشان در ادامه فرمودند: البته برخی از فقهایی که عروة الوثقی را حاشیه کرده اند، به این مساله، اشکال کرده اند و گفته اند که سلامٌ علیکم، تحیتی برای ورود و سلام است، اما غالب فقها گفته اند ظاهر ادله حکایت از آن دارد که تحیتی که جواب آن، واجب است، تحیت حضور و ورود، و نه تحیت وداع است، علی ای حال این یک بحث اجتهادی و محل مناقشه است، و به نظر صاحب عروة الوثقی در تحیت الوداع، جواب، واجب نیست، اما من فتوا به وجوب نمیدهم اما احتیاط می کنم.
آیت الله العظمی شیرازی ، در رابطه با حکم جواب سلام به کودکان نابالغ و افراد مجنون فرمودند : در رابطه با این دسته از افراد، غالبا فقها، متعرض به این بحث نشده اند، اما بر اساس آیهی شریفه ی ۸۶ سوره نساء: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا، هر گاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید، مقتضای این آیهی شریفه، اطلاق است، اما در این مساله، فقها، فروعی را ذکر کرده اند، که در برخی موارد، استثنا وجود دارد، و برای حکمِ آن مورد، برداشت متفاوتی، استفاده میشود.
معظم له در ادامه فرمودند: مثلا فقها گفته اند اگر یک نفر به شما سلام کرد و بلافاصله از شما دور شد، به گونه ای که اگر شما، جواب سلام او را بدهید، جواب شما را نمیشنود، و یا شما امکان جواب دادن به سلام کننده را در همان لحظه ندارید، و هنگامی هم که امکان جواب دادن به سلام کننده را داشتید، سلام کننده دیگر جواب شما را نمیشنود، در چنین مواردی، فقها گفته اند که شنیدن، شرط برای وجوبِ جوابِ سلام است، و اگر سلام کننده، جواب سلام را به هر دلیلی نمیشنود، جواب دادن به او واجب نیست.
ایشان با توجه به فروعی که توسط فقها به آنها اشاره شده، فرمودند: از برخی از این فروع، گاه استفاده میشود که وجوبِ جواب سلام برای کودکان نابالغ و افراد مجنون، نسبت به فرد مجنون، به نوع جنون او بستگی دارد، یعنی چناچنه قدرت درک و فهم ندارد، جواب سلام او واجب نیست، و نسبت به کودک نابالغ، چنانچه آن قدر صغیر است که قدرت درک و فهم ندارد، در چنین شرایطی جواب سلام او نیز واجب نیست، اما کودکی که قدرت درک و فهم دارد، و مجنونی که درجهی جنون او ضعیف است، دلیلی وجود ندارد که اطلاق این آیهی شریفه همانند دیگران شامل آنها نشود، و جواب سلام ایشان، واجب نباشد.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با حکم جواب سلام به فردی که در جمع، سلام میکند، فرمودند: اگر انسان وارد جمعی شد و سلام کرد، چنانچه سلام او خطاب به افراد خاصی بود، واجب است که آن افراد خاص جواب بدهند، اما اگر به صورت عمومی سلام کرد، چنانچه یک نفر جواب داد، از بقیه جواب ساقط است، اما اگر هیچکس جواب نداد، همگی گناه کردهاند، لذا در اینجا جواب دادن، واجب کفایی است، و در واجب کفایی اگر یک نفر انجام داد، از بقیه ساقط است، و گرنه همه مسئولند.
معظم له در ادامه فرمودند: اگر کسی به شما سلام کرد و بلافاصله دور شد، به گونهای که جواب سلام شما را نمیشنود، یا امکان جواب دادن او همان لحظه نیست، در چنین مواردی، فقها گفتهاند که شنیدن، شرط برای وجوبِ جوابِ سلام است، و اگر سلام کننده، جواب سلام را به هر دلیلی نمیشنود، جواب دادن به او واجب نیست.
ایشان در رابطه با کتابهایی که حجت هستند، فرمودند: در نزد شیعه فقط سه کتاب صحیح وجود دارد که بدون تردید، هیچ مشکلی در آنها نبوده و تمام آن صحیح است، که شامل قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه می باشد، اما غیر از این سه کتاب، تمامی کتابها نیازمند به تحقیق و جستجو میباشند، و بایستی حتی کتب روایی، تمامی روایات آن، از لحاظ متن، سند، وجود تعارض، و وجود اعراض، مورد بررسی قرار گیرد.
آیت الله العظمی شیرازی در تشریح مفهوم ضابط بودن به عنوان یکی از صفات راوی فرمودند: ضابط، از اصطلاحات به کار رفته در علم حدیث و از جمله صفات لازم برای راوی ذکر شده است، و مفهوم آن این است که ضبط راوی باید متعارف بوده و کمتر از آن نباشد، و فراموشی، اشتباه و اختلاطِ مفاهیم، در آنچه به عنوان روایت نقل می کند، زیاد نباشد.
معظم له در ادامه فرمودند: وگرنه هر انسان غیرمعصومی، اشتباه میکند، و ممکن است دچار اختلاط بشود، لذا اگر ضبط راوی در حد متعارف باشد، اشکال ندارد، حتی اگر بعضا دچار اشتباه شده باشد.
ایشان در رابطه با مواردی که اشتباه راوی محرز شد، فرمودند: اگر در بررسی سند محرز شد که راوی اشتباه کرده، به آن روایت عمل نمیشود، اما تا محرز نشده، اگر احتمال اشتباه داده میشود، اصل در عدم اشتباه است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با شرط عدالت راوی فرمودند: عادل بودن در راوی لازم نیست، و مشهور بین فقها این است که اگر راوی ثقه باشد، کافی است ولو عادل نباشد، لذا ثقه بودن راوی کفایت می کند، یعنی انسان بداند که لسان راوی، لسان صدق بوده و فرد دروغگویی نیست، بنابراین همین مقدار کافی است، و نیاز نیست که احراز شود که آن شخص عادل است.
معظم له در رابطه با شروط لازم برای راوی فرمودند: ضبط راوی باید صحیح و قدر متعارف و نه کمتر از آن باشد، هم چنین ثقه باشد یعنی راستگو باشد و نه حتما عادل باشد، و مشهور بین فقها هم همین است.
ایشان در ادامه فرمودند: راوی اگر از عامه باشد، عادل نیست، اما اگر ثقه بود می توان به روایات نقل شده از او اعتماد کرد، همانگونه که برخی از راویان عامه مانند مسعدة بن صدقه، ثقه بوده اند.
ایشان در رابطه با حکم کثیر السفر نمودند: در روایات، عنوان کثیرالسفر نیامده است، ولی فقها از این عنوان، برای تسهیل استفاده کرده اند، اما در روایات از دو عنوان استفاده شده، که همین معنا را دارد، عنوان اول مربوط به کسی است که شغل او سفر است، ماننده راننده ، و عنوان دوم مربوط به کسی است که شغل او سفر نیست، اما مثلا در شهری ساکن است ، ولی شغل او در شهر دیگری است، و بایستی همه روزه یا بیشتر روزها، بین شهر محل سکونت و شهری که در آنجا کار میکند، رفت و آمد نماید، به این عنوان، کثیر السفر گفته میشود.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با ملاک کثیر السفر فرمودند: آنگونه که در روایات آمده، ملاک کثیر السفر بودن، آن است که ده روز در یک جا اقامت نداشته باشد، لذا اگر کسی که راننده است، و یا محل کارش در شهر دیگری است و مرتب در حال سفر است، و ده روز در یک جا استقرار ندارد، نماز او، هم در محل اقامت، و هم در طول سفر تمام است و میتواند روزه نیز بگیرد.
معظم له در ادامه فرمودند: اگر برای چنین شخصی اتفاق افتاد که ده روز در شهر خود بماند، و بعد از ده روز از شهر خود خارج شد، در اولین سفر ، نماز او شکسته است.
ایشان در رابطه با ملاک کثیر السفر فرمودند: آنگونه که در روایات آمده، ملاک کثیر السفر بودن، آن است که ده روز در یک جا اقامت نداشته باشد، لذا اگر کسی که راننده است، و یا محل کارش در شهر دیگری است و مرتب در حال سفر است، و ده روز در یک جا استقرار ندارد، نماز او ، هم در محل اقامت، و هم در طول سفر تمام است و میتواند روزه نیز بگیرد.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: اگر برای چنین شخصی اتفاق افتاد که ده روز در شهر خود بماند، و بعد از ده روز از شهر خود خارج شد، در اولین سفر ، نماز او شکسته است.
معظم له هم چنین تاکید فرمودند: ملاک در چنین مواردی، مسالهی وطن نیست، بلکه ملاک، مسافر بودن یا مسافر نبودن است، لذا اگر از نظر عرفی، مسافر است، نماز او شکسته است.
ایشان در رابطه با اطلاق عنوان کثیرالسفر بر برخی سفرها فرمودند: در گذشته های قدیم که به سفر حج میرفتند، گاهی سفرها یک سال به طول میانجامیده، لذا به این گونه سفرها، کثیرالسفر نمیگویند، چرا که سفر حج، یک سفر است، ولو یک سال طول بکشد، یا اگر کسی از قم به مشهد، قصد سفر داشت، اما این سفر را در چند مرحله انجام داد، مثلا در تهران یا شمال توقف کرد، تمامی این مراحل، یک سفر محسوب میشود، ولو مثلا در ده نقطه توقف کند، و چون این یک مساله عرفی است، این مراحل متعدد در یک سفر، سفرهای متعدد تلقی نشده، و حکم کثیرالسفر را ندارد، و یک سفر محسوب میشود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه تاکید فرمودند: البته در مساله ی کثیرالسفر این اختلاف نیز وجود دارد که برخی از فقها، مصداق کثیرالسفر را فقط در تجارت و تحصیل علم میدانند، لذا اگر کسی به دلیل زیارت از شهر خود مثلا به مقصد مشهد مرتب در رفت و آمد است، و یا مریضی که مرتبا برای درمان و پزشک به شهر دیگری مرتب سفر میکند، یا برای تبلیغ مرتب سفر میکند، طبق نظر برخی از فقها شامل حکم کثیرالسفر نمیشود.
معظم له هم چنین فرمودند: در رابطه با مساله کثیرالسفر نظر جماعتی از فقها این است که اگر برای کسب و کار باشد نماز او تمام است و در موارد دیگر نماز تمام نیست، اما به نظر من اگر فردی حتی برای اموری هم چون منبر و خطابه به صورت مرتب سفر میکند حکم کثیر السفر دارد و نماز او تمام و میتواند روزه هم بگیرد و در این زمینه میان کسب و غیرکسب فرقی وجود ندارد.
ایشان در رابطه با حکم نماز خواندن پشت سر امام جماعتی که شیعه نیست، با اشاره به روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام: لَاتُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ وَ أَمَانَتِهِ، نماز نخوان مگر پشت سر کسی که به دین و امانت او مطمئن باشی، فرمودند: در این جا اطمینان به دین داشتن، به معنای مومن بودن است و صرف مسلمان بودن کافی نیست، لذا امام جماعت باید شیعه اثنی عشری باشد، و اطمینان به امانت داشتن هم به معنای عادل بودن است، یعنی علاوه بر شیعه اثنی عشری بودن، باید نسبت به عدالت امام جماعت نیز اطمینان حاصل نمود، لذا خواندن نماز خواندن پشت سر امام جماعت غیر شیعه جایز نیست.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به برخی از روایات مبنی بر توصیه امامان معصوم علیهم السلام به شیعیان که پشت سر غیرشیعیان نماز بخوانند، فرمودند: اگر در برخی از روایات از معصومین علیهم السلام آمده که پشت سر آنان نماز بخوانید، این توصیه مربوط به شرایط تقیه است، یعنی اگر شیعیان پشت سر آنان نماز نخوانند دچار مشکل میشوند، که در چنین شرایطی نماز خواندن پشت سر آنان اشکال ندارد، لذا امام علیه السلام توصیه فرموده اند که پشت سر آنان نماز بخوانید تا جان خودتان را حفظ کنید، بنابراین فقط در شرایط خطر جانی و به مقداری که تقیه باشد نماز خواندن پشت سر آنان اشکال ندارد.
معظم له در رابطه با مواردی که نسبت به کشته شدن افراد در معرکهی جنگ تشکیک میشود، فرمودند: عمومات میگوید هر کسی از دنیا رفت باید کفن و دفن شود، و در این جا، استصحاب مُثبِت میشود، فقط در مواردی غسل و کفن لازم نیست که که انسان در معرکه کشته شده باشد، آن هم معرکه ای که به اذن امام معصوم علیه السلام یا نائب او باشد، حکم شهید را دارد، اما اگر حتی در معرکه کشته شده و بدون اذن امام معصوم علیه السلام یا نائب او بوده، غسل و کفن لازم است، و معنای عبارت قُتِلَ فی معرکة الجهاد، به معنای جهاد صحیح است.
ایشان با اشاره به حدیث مشهور پیامبر اکرم: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ما إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بهما لَنْ تَضلُّوا أبَداً و إنّهما لَنْ يَفْتَرِقا حَتى يَرِدا عَلَيَّ الحَوْضَ، من دو چیز گرانبها را در میان شما باقی میگذارم، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم را، تا زمانی که به این دو چیز گرانبها تمسک کنید گمراه نخواهید شد، این دو از یکدیگر جدا نخواهند شد تا اینکه روز قیامت در کنار حوض کوثر نزد من بازگردند، فرمودند: معنای این فرمایش پیغمبر اکرم این است که هر چه در قرآن مُجمَل آمده یا ذکر نشده باید از عترت گرفت ، بالنتیجه طبق فرمایش رسول اکرم هر چه عترت گفتند در حُجّیت، همانند قرآن است.
سایر موارد فقهی مطرح شده در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به این شرح بود: برخی از احکام نیابت حج، برخی از احکام طواف حج، برخی از احکام استطاعت در حج، حکم نیابت در واجبات و مستحبات، اشاره به برخی از مواد مربوط به قاعدهی نفی عسر و حرج، شرح آیه ۵ سوره مدثر، برخی از احکام مربوط به نجاست و طهارت، برخی از احکام مجهول المالک، حکم خطای در تطبیق و اشتباه در نیت نماز، و شرح برخی از موارد تقیه در روایات، از دیگر مواردی بود که در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به آنها اشاره و یا پاسخ داده شد. لازم به ذکر است که سلسله نشستهای علمی آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی به صورت روزانه در بیت معظم له در شهر مقدس قم خیابان چهارمردان کوچه ۶ راس ساعت ۱۰:۴۵ به وقت محلی برگزار میشود و شما میتوانید به صورت مستقیم از شبکه امام حسین علیه السلام ماهواره یاهست فرکانس ۱۲۰۷۳ بیننده این نشست علمی باشید.