آیت الله العظمی شیرازی: اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر کامل باشد، و مثلا امکان بهره گیری از حکمت و موعظه حسنه فراهم باشد، ابلاغ مفاهیم دینی به صورت آشکار و واضح، به گونهای که موجب قانع شدن مردم گردد، لازم است
نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی، روزهای پنجشنبه و جمعه چهاردهم و پانزدهم ذی قعده سال ۱۴۴۵ برگزار شد، در این نشست ها همچون جلسات پیشین، ایشان به سوالهای حاضران در جلسه، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره با این فراز از فرمایش امیرالمومنین علیه السلام: «كُنْ فِي اَلْفِتْنَةِ كَابْنِ اَللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَلاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَب»، در ایام فتنهها همانند بچه شتر نر باش! که نه پشتی برای سوار شدن و نه پستانی برای دوشیدن دارد، فرمودند: موضوع این فرمایش امیرالمومنین مربوط به جایی که دو طرف یک منازعه، باطل باشند، و یا زمانی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر کامل نباشد، اما اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر کامل باشد، و مثلا امکان بهره گیری از حکمت و موعظه حسنه فراهم باشد، موضوع متفاوت است.
معظم له در تشریح مفهوم بلاغ مبین فرمودند: قرآن کریم به صورت مکرر از واژه بلاغ مبین به معنای «رساندن آشکار و واضح»، برای ابلاغ مفاهیم دینی به بشر استفاده نموده، و در اینجا، منظور خدای متعال، فقط رساندن و ابلاغ نبوده، بلکه تاکید بر آشکار و واضح بودن آن نیز شده، به گونهای که موجب قانع شدن مردم گردد.
ایشان در ادامه فرمودند: اگر مردم به آنچه که به صورت واضح و آشکار به آنان ابلاغ شده، عمل کردند، در این صورت، نتیجه مطلوب حاصل شده، اما اگر به آنچه که به آنان به صورت آشکار و واضح ابلاغ شده، عمل نکردند، حجت بر کسانی که این وظیفه را انجام داده اند، تمام شده است.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به آیات ۱۰۷ سوره زمر و ۴۱ سوره زمر: وَ مَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ، پس از تبلیغ رسالت و اتمام حجّت دیگر وکیل خلق و نگهبان امّت (از قهر حقّ) نخواهی بود، و آیه ۱۰۴ سوره انعام: وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ، و من نگهبان شما نیستم، فرمودند: در ابنجا خدای متعال به رسول اکرم صلی الله علیه و آله توصیه فرموده که در انجام رسالت و تکلیف خود، تمام همت خویش را به کار بندد، اما در نتیجه آن مسئول نخواهد بود، چرا که عده ای از مردم ایمان می آوند و عده ای نیز ایمان نخواهند آورد، لذا کسانی که ایمان آوردند، ایمان و همراهی آنان، موجب نتیجه بخش بودن رسالت و تکلیف پیامبر اکرم بوده، و باعث تقویت دین خواهد شد، اما کسانی که ایمان نیاوردند، اتمام حجت صورت گرفته و در نتیجه پیامبر اکرم مسئول نخواهد بود، چرا که با آنان اتمام حجت شده است.
معظم در ادامه تاکید فرمودند: اگر بلاغ مبین، یعنی رساندن آشکار و واضح صورت گرفت، دیگر مسئولیتی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نخواهد بود.
ایشان در رابطه با تکلیف اموال و املاکی که صاحب آن دچار فراموشی و جنون شده فرمودند: دخل و تصرف و خرید و فروش چنین ملکی تا زمانی که صاحب آن در حالت جنون و فراموشی است جایز نیست و اگر هم در حالت فراموشی و یا جنون ، اجازه تصرف به دیگران بدهد، اجازه او معتبر نیست.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه حکم اموال فردی که دارای فراموشی و یا جنون ادواری است فرمودند: میتوان در زمانهایی که صاحب اموال و املاک به صورت موقت از جنون و یا فراموشی خارج می شود، نسبت به تعیین تکلیف آن اقدام نمود.
معظم له در ادامه فرمودند: ولی اگر فراموشی و جنون چنین شخصی دائمی است تا این شخص زنده است اگر نیاز به دخل و تصرف در اموال او نبود، هرگونه دخل و تصرف در آن جایز نیست.
ایشان در رابطه حکم دخل و تصرف در اموال چنین شخصی در صورت ضرورت فرمودند: اگر فردی که دارای فراموشی و جنون است و دارای املاک و اموالی است و برای تامین مخارج او و یا پرداخت دیون وی، نیاز به پول هست، در چنین شرایطی ولایت بر اموال او با حاکم شرع است و چنانچه لازم باشد دخل و تصرفی در اموال او صورت بگیرد با اجازه حاکم شرع به عنوان «وَلیُّ مَن لا ولیَّ لَهُ» باید صورت پذیرد.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: ولد اکبر و سایر فرزندان، فقط در صورت مرگ او، بر اموال چنین شخصی ولایت دارند اما در زمان حیات او، ولایت اموال فرد مجنون و کسی که دچار فراموشی شده با حاکم شرع است.
معظم له در رابطه با حکم نفقه چنین افرادی فرمودند: اگر چنین شخصی، اموال و املاکی دارد مثلا میتوان با اجاره دادن منزل او مخارجش را تامین نمود، نفقه چنین فردی بر فرزندانش واجب نیست چرا که نفقه عمودین و ارحام در جایی واجب است که خود شخص اموالی نداشته باشد لذا اگر آن شخص اموال و املاکی داشت باید به ولی او یعنی حاکم شرع مراجعه کرد.
ایشان در ادامه فرمودند: همانند فرد صغیری که مثلا با ارث، به او اموالی رسیده است، در چنین شرایطی لازم نیست که مخارج او را تامین نماید چرا که عمودین و ارحام در صورتی واجب النفقه هستند که اموالی نداشته باشند.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید بر ولایت داشتن حاکم شرع بر مجنون فرمودند: اگر فرد مجنونی که مثلا ۴۰ سال داشت و اموالی را تلف کرد و مردم برای جبران خسارت اموال خود به پدر او مراجعه کردند، پدر آن شخص ضامن پرداخت آن چیز تلف شده نیست و ولایت آن شخص با حاکم شرع است، و در اینجا ارتکاز عوام که معمولا به پدر مراجعه می کنند ملاک نیست بلکه مجموع ارتکاز متشرعه و اهل علم و عوام، ملاک است.
معظم له در ادامه فرمودند: اگر صاحب مال، مجنون بود باید ولی او که حاکم شرع است خمس مال او را بدهد اما در صغیر، ولی پدر اوست و پدر باید خمس مال فرزند صغیر خود را بدهد.
ایشان در رابطه با حکم ولایت صغیر که پس از بلوغ مجنون شد فرمودند: این مساله به عنوان بحث علمی در برخی از کتب فقهی آمده که محل اختلاف میان فقهاست که اگر فردی صغیر است، تا زمانی که صغیر است ولایت او با پدرش میباشد اما وقتی که بالغ شد مجنون بود و یا از ابتدای تولد مجنون بود، در اینکه ولایت آن فرد بر پدر باقی میماند محل اختلاف است و اکثر فقها معتقدند ولایت چنین شخصی با حاکم شرع است.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: چرا که ولایت فرد صغیر با پدر است و وقتی که از صغارت خارج شد، پدر دیگر ولایت ندارد و حاکم شرع از باب «وَلیُّ مَن لا ولیَّ لَهُ» بر او ولایت خواهد داشت.
معظم له در رابطه با ولایت بر اموال شخص نائم و بیهوش فرمودند: ولایت بر اموال فرد نائم با خود اوست چون بیدار می شود اما ولایت کسی که بیهوش شده و در حالت کماست با حاکم شرع است حتی اگر یقین داشته باشیم که بعدا به هوش میآید لذا اگر در دوران کما و بیهوشی امر لازمی همانند دیون پیش آمد در اینجا حاکم شرع، ولی اوست.
ایشان در رابطه با تزاحم میان برخی از احکام فرمودند: تزاحم، چه بین واجبات و چه بین محرمات، و یا بین لااقتضائیات، مکروهات و مستحبات، چنانچه از ادلهی شرعیه، اهمیت بیشتر یکی از آنها محرز شد، آن مهم نسبت به مهم دیگر، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: برخی از علما از جمله مرحوم میرزای نایینی در این زمینه گفتهاند که حتی احتمال اهمیت نیز میتواند به عنوان اهمیت بیشتر تلقی و مقدم شود.
معظم له در رابطه با زمانی که مورد اهم مشخص نشد فرمودند: اما اگر اهمیت بیشتر هیچکدام محرز نشد، در چنین شرایطی، انسان میان انتخاب دو یا چند مهم مُخَیّر است، و در این مساله، بستگی به مورد آن، انتخاب اهم متفاوت است، مثلا گاه تزاحم میان خواندن دعا و اکرام مهمان اتفاق میافتد، و گاه تزاحم میان خواندن دعا و مستحب دیگری رخ میدهد، لذا هر آنچه که از ادله شرعی، اهم بودن یک مستحب نسبت به مستحب دیگر محرز شد، آن مستحب مقدم میشود.
ایشان همچنین تاکید فرمودند: در چنین مواردی حتی با تمسک به قاعدهی تسامح نیز میتوان یک عمل مستحب را بر عمل مستحب دیگر مقدم داشت لذا باید دید که کدامیک نزد شارع اهم است، بنابراین اگر اهم بودن یککدام محرز شد، یا حتی احتمال اهم بودن یککدام داده شد، میتوان آن را مقدم نمود، در غیر این صورت انسان در انتخاب اهم، مُخَیّر است.
آیت الله العظمی شیرازی با بیان توضیح مساله تزاحم فرمودند: تزاحم، اصطلاحی فقهی است که میان فقها رایج است و در چنین شرایطی میان دو چیز، آنچه که از اهمیت بیشتری است نسبت به مورد دیگر ترجیح داده میشود، و گاه این تزاحم، میان میان دو مستحب اتفاق میافتد و بایستی تشخیص داده شود که اهمیت کدامیک بیشتر است، و در برخی مواقع تزاحم میان یک مستحب و یک مکروه رخ میدهد، که در این گونه موارد در هر کدام از آنها ملاکهای شرعی وجود دارد و هر زمان از دلایل شرعی استفاده شد که یکی از آنها نسبت به دیگری اهمیت بیشتری دارد، مورد اهم را باید مقدم داشت.
معظم له با اشاره به دیدگاه برخی از فقها در این زمینه فرمودند: بنا بر نظر مرحوم مجدد شیرازی و مرحوم میرزای نایینی و جمعی دیگر از فقها حتی اگر احتمال اهمیت یکی بر دیگری داده شد میتوان به آن، به نحو اقتضاء و نه نحو الزام عمل کرد و همانگونه که سابقا بارها عرض کردم اگر احتمال اهمیت، مجرایی برای اصالت اهمیت باشد، در این صورت رجحان ندارد، یعنی در چنین شرایطی، اصل عدم اهمیت آن چیزی است که احتمال اهمیت آن داده میشود.
ایشان در رابطه با کیفیت سخن گفتن حضرت موسی با خدای متعال فرمودند: نوشته اند که در زمان حضرت موسی به حکیمی گفتند که حضرت موسی میگوید با خدا صحبت کرده، آن حکیم گفت حضرت موسی را به من نشان بدهید، حکیم وقتی حضرت موسی را دید به او عرض کرد تو همان کسی هستی که میگویی با خدا صحبت کرده ای، حضرت موسی فرمودند بله، گفت با چه زبان و لغتی و از کدام طرف خدا با تو صحبت کرد؟، نوشته اند حضرت موسی فرمود بکل اللغات و من کل الجهات، یعنی با همه زبانها و از تمامی جهتها، مثلا من الان که با شما صحبت میکنم، صدا از یک طرف میآید، نوشته اند حضرت موسی فرموده من خودم را داخل صدا میدیدم، از بالا و پایین و راست و چپ و پشت و جلو، صدا از همه جا میآمد، من کل الجهات، یعنی جهات شش گانه، و به همه زبانها، حضرت موسی که این را فرمود، آن حکیم گفت او راست میگوید چرا که من تاکنون چنین چیزی را نشنیده ام.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: خدا گویا است نه با زبان، بینا است نه با چشم، سمیع است نه با گوش، چون خدا جسم نیست، لذا خدای عزّوجل در قرآن تاکید فرموده که وحیها متنوع است و در آخر میفرماید اَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً، گاهی خدا صحبت میکند، وقتی صحبت میکند چون جسم نیست خلق صدا میکند، که این یک قسمش هست، قسم دیگر آن است که فرستاده و رسولی مانند جبرئیل میفرستد.
معظم له در ادامه با تاکید بر فرمایش معصومین مبنی بر این که به ذات خدا فکر نکنید، فرمودند: خدا جسم نیست و وقتی با حضرت موسی صحبت میکند یعنی ایجاد صوت میکند و حضرت موسی صدایی را که خدا تولید و خلق کرده میشنود، خدا با ذات خودش صحبت میکند، نه با زبان، همان طور که میبیند نه با چشم، و میشنود نه با گوش
ایشان در رابطه با حکم تصرف در اموال مجهول المالک فرمودند: در مجهول المالک مطلقا اجازه ی حاکم شرع، لازم است، اما در غیر از مجهول المالک، بر حسب شرط است، المؤمنون عند شروطهم
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با دلیل وجود حکم خمس فرمودند: آنچه که مسلّم است و در روایات آمده، خمس به جای زکات، اِکراماً لِرَسولِ الله صلی الله علیه و آله قرار داده شده است، چون که زکات واجب و نه زکوة مستحب را به ذریهی رسول الله صلی الله علیه و آله نمیدهند، لذا خمس جایگزین آن شده است.
معظم له در ادامه فرمودند: حال این سوال پیش میآید که آیا احکام زکات در مورد خمس هم جاری میشود، که در پاسخ این سوال جماعتی از فقها از جمله مرحوم صاحب عروة الوثقی و مرحوم آیت الله العظمی سید محمد شیرازی گفته اند به جز در مواردی که حکم خاص در مورد خمس وجود دارد، اگر مساله ای در خمس بر خلاف زکات، ذکر نشده بود و در زکات ذکر شده بود، در مورد خمس، همان حکم جاری است.
ایشان در ادامه فرمودند: در احکام زکات، روایتی ذکر شده که اگر کسی زکات دریافت نمیکند و میگوید من زکات مصرف نمیکنم، حضرت فرمودند زکات را به عنوان هدیه به او بدهید و به او نگویید که آن چیز، زکات است، اما در باب خمس روایتی در این زمینه نداریم، آیا همین حکم در خمس هم برای کسی که از قبول آن خودداری میکند، جاری است؟، که این مساله میان فقها اختلاف است و اجماعی نیست، و جماعتی از فقها گفته اند چون بر اساس روایاتی که میگویند خمس جایگزین زکات است، چنین استفاده میشود که اشکال ندارد.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با پرداخت صدقات و زکات مستحب به سادات فرمودند: در مورد زکات مال و زکات فطره و صدقه اجماع است که پرداخت آنها به سادات حرام است، در مورد صدقات و زکات مستحب محل خلاف است، جماعتی از فقها گفته اند این که حضرت فرموده اند اِنَّ الصَّدَقَةَ مُحَرَّمَّةٌ علینا یعنی هر صدقه ای بر ما حرام است، و شامل صدقه مستحب هم میشود لذا این دسته معتقدند صدقه برای سادات مطلقا حرام است، اما برخی از فقها معتقدند این حرمت فقط شامل زکات مال و فطره است.
معظم له در ادامه فرمودند: در کوفه که مردم به خاندان اهل بیت نان و خرما و گردو میدادند ، اهل بیت از قبول آنها خودداری میکردند و در روایت آمده حضرت زینب و حضرت ام کلثوم سلام الله علیهما، آنها را از دهان کودکان بیرون میآورند، چرا که اگر فرض کنیم که نان و خرما شامل حکم صدقه و زکات واجب میشود ، گردو که شامل این حکم نمی شود ، پس معلوم می شود صدقه و زکات مستحب هم برای سادات حرام است، و این یک قرینه است، که البته این مساله اجماعی نیست و محل خلاف است.
ایشان در ادامه با اشاره به این که: عبارت الخمس کالزکوة، مربوط به صاحب جواهر است و روایت نیست، تاکید فرمودند: هر حکمی که در زکات آمده و در خمس خلافش ذکر نشده، در مورد خمس هم جاری است، نه این که هر حکمی در خمس هست در زکات هم هست ، این را هیچ فقیهی ذکر نکرده است.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه با تاکید بر این که در مساله خمس از قاعده قیاس استفاده نشده، فرمودند: بر اساس روایت ما میگوییم خمس به جای زکات قرار داده شده است، و در پی آن جماعتی از فقها مانند مرحوم صاحب جواهر و مرحوم سید عبدالهادی شیرازی و مرحوم آیت الله العظمی سید محمد شیرازی گفته اند این که چون در روایات، زکات بر ذریه رسول الله و اهل بیت حرام است، خمس جایگزین آن شده و از این استفاده میشود که تمام احکام زکات در مورد خمس هم هست، مگر آن حکمی که مخصوص خمس بر خلاف زکات ذکر شده است.
معظم له با اشاره به این فراز از زیارت عاشورا: اللهُمَّ الْعَنِ العِصابَةَ الَّتِي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلأم فرمودند: زیارت عاشورا دو نسخه دارد، که یک نسخه اش، نسخه ای است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد و سِلاحُ الْمُتَعَبّد نقل فرموده، که در آن جا، کلمهی جاهَدَت نقل شده، اما در نسخه ی دیگر، ابن قولویه قمی در کتاب کامِلُ الزّیارات، کلمهی حارَبَت را به جای جاهَدَت، نقل کرده است، و جهاد و حرب در این جا به معنای جنگ است و خطاب آن، در مورد کسانی است که با امام حسین علیه السلام جنگ کردند.
ایشان در رابطه با سند زیارت عاشورا فرمودند: سند زیارت عاشورا معتبر است و از امام باقر صلوات الله علیه نقل شده است و امام باقر علیه السلام نقل فرموده اند که این زیارت را خدای عزوجل فرستاده و حدیث قدسی است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه این فراز از زیارت عاشورا: اللّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَأَبْدأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ العَنِ الثَّانِي وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ فرمودند: هر آن چه در زیارت عاشورا نقل شده از ابتدا به همین صورت بوده و هیچ چیزی به زیارت عاشورا ملحق نشده است.
معظم له در رابطه با چگونگی تکثیر نسل بشر پس از حضرت آدم فرمودند: روایات مختلف از غیر طریق اهل بیت برای چگونگی تکثیر نسل بشر نقل شده است، اما آنچه که از طریق اهل بیت نقل شده، حکایت از آن دارد که خدای متعال در ابتدا آدم و حوا را آفرید، و سپس دو دختر برای پسران آدم آفرید، که پسران آدم با آنها ازدواج کردند، یعنی خدای متعال ابتداءً چهار انسان یعنی آدم و حوا و این دو دختر را برای ازدواج با پسران آدم آفریده است، سپس فرزندان آنها به عنوان دختر عمو و پسر عمو با یکدیگر ازدواج کرده و موجب تکثیر نسل بشر شدند، این روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است.
ایشان با اشاره به آیه ۷۰ سوره اسراء: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا، و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم، فرمودند: خدای عزوجل، خورشید، دریاها، ستاره ها، و کهکشان ها را با این عظمت آفرید، اما فقط یک انسان را از همه این ها مهم تر قرار داده است.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: در هیچ روایتی نیامده که روز قیامت خدای متعال، اعمال سایر موجودات را رسیدگی مینماید، و برای آنان عقاب و پاداش، و بهشت و جهنم قرار میدهد، اما برای انسان پاداش و عقاب، و بهشت و جهنم قرار داده است، و «كَرَّمْنَا» نیز به همین معناست که افضل و اشرف مخلوقات خدای متعال، انسان است.
معظم له با اشاره به اینکه هر چیزی شروطی دارد، فرمودند: بر اساس قاعدهی «المشروط عدم عند عدم شرطه»، حال اگر خدای عزوجل که انسان را تکریم کرد، انسان به جای شکر این نعمت، کفران نعمت نمود، چه کفران عقیده، چه کفران احکام، و چه کفران نعمت، «كَرَّمْنَا»، «حبط» میشود، همان گونه که خدای متعال در آیه ۲۲ سوره آل عمران فرموده: أُولَٰئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ، آنهایند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه گردیده و کسی آنها را (برای نجات از عذاب) یاری نخواهد کرد.
ایشان در ادامه فرمودند: اما در رابطه با اینکه آیا این مساله اختیاری و یا غیراختیاری است، در پاسخ باید گفت که بخشی از این مساله، غیراختیاری است، چرا که خدای متعال به انسان به صورت غیراختیاری عقل داده است، که نوعی تکریم است، و این کرامت را به سایر مخلوقات مانند خورشید و ماه با این عظمت نداده است.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به این نکته که اگر انسان کفران نعمت نکند، و مسالمت آمیز زندگی کند، و حقوق دیگران را هم رعایت کند و تلاش کند که به حق برسد، فرمودند: در این شرایط شکی نیست که خدا جبران خواهد کرد، مگر آنکه انسان تقصیر کرده باشد، چون مقصر، هم از نظر عقلی و هم از نظر عقلا، در حکم عامد است، یعنی کسی با علم به بد بودن کاری، آن را انجام دهد، و کسی که بدون حرج و ضرر به این نتیجه میرسد که این کار بد است، اما به دنبال آن نرفت، مقصر است، و مقصر در استحقاق عقاب، هم چون عامد است، اما در احکام دیگر محل بحث است.
معظم له در ادامه فرمودند: لذا اگر انسان قدری در مخالفت ها مقصر نباشد، چون انسان قاصر، معذور است، خدای عزوجل جبران میکند، یا شاید نسبت به برخی از جزئیات، آن گونه که در ذهنم میباشد، و در روایت آمده که همان گونه که در دنیا ۵۰ یا ۱۰۰ سال افراد امتحان میشوند، خدای متعال در آخرت هم عده ای را امتحان میکند، اگر در دنیا مقصر در مخالفتها نبودند.
ایشان در رابطه با حکم تعلق گرفتن خمس به شهریههایی که طلاب از محل خمس و سهم امام دریافت می کنند، فرمودند: در این زمینه میان فقها اختلاف است، جماعتی از فقها مانند صاحب عروة الوثقی فرموده اند که خمس به آن تعلق نمیگیرد و من هم برداشتم همین است.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند: روایتی از امام رضا علیه السلام آمده که حضرت برای کسی چیزی فرستادند، و آن شخص بعدا به حضرت عرض کرد که از آن چیزی که شما فرستادید، سر سال مقداری از آن باقی مانده است، آیا باید خمس آن را پرداخت کنم که حضرت فرمودند: «الخمس فی ما صرّح الیک صاحب الخمس»، لذا بحثی میان فقها وجود دارد که باعث اختلاف میان فقها شده که مقصود که از صاحب خمس، امام معصوم است که صاحب حقیقی خمس است، یا حتی شامل فقیه جامع الشرایط که متصدی و متولی خمس است، میشود.
سایر موارد فقهی مطرح شده در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به این شرح بود: شرح آیه ۵۸ سوره بقره، برخی از احکام مربوط به عقود، برخی از احکام قربانی کردن در حج، شرح آیه ۳۱ سوره فرقان، حکم تزاحم بین دو مستحب، برخی از احکام وکالت در عقد، دلیل اختلاف علمای اصولی و اخباری، شرح مفهوم توثیق و وکالت، شرح مفهوم ایثار در معنویات و فضایل آن، شرح آیه ۹۱ سوره توبه، حکم قِران در طواف، برخی از احکام استطاعت در حج، حکم لقطه و مجهول المالک، و شرح آیه اول سوره عبس، از دیگر مواردی بود که در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به آنها اشاره و یا پاسخ داده شد. لازم به ذکر است که سلسله نشستهای علمی آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی به صورت روزانه در بیت معظم له در شهر مقدس قم خیابان چهارمردان کوچه ۶ راس ساعت ۱۰:۴۵ به وقت محلی برگزار میشود و شما میتوانید به صورت مستقیم از شبکه امام حسین علیه السلام ماهواره یاهست فرکانس ۱۲۰۷۳ بیننده این نشست علمی باشید.