آیت الله العظمی شیرازی: از شروط اجرای حدود این است که نبایستی موجب نفرت مردم شود، در غیر این صورت اجرای آن جایز نمی باشد
نشست علمی روزانه آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی ، روزهای پنجشنبه و جمعه بیست و پنجم و بیست و ششم شعبان سال ۱۴۴۵ برگزار شد، در این نشست ها هم چون جلسات پیشین ، ایشان به سوال های حاضران در جلسه ، پیرامون مسائل مختلف فقهی پاسخ دادند.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با تفاوت حد و تعزیر فرمودند : در عروة الوثقی و سایر کتب فقهی ذکر شده که حد اعم تعزیر است، و حد در لغت به معنای مرز است و در عین حال مقابل تعزیر است، همانند حج که اعم از حج واجب و همره است اما در عین حال در مقابل عمره است.
معظم له با اشاره به سیره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین صلوات الله علیه در خصوص اجرای حدود فرمودند : پیامبر اکرم و امیرالمومنین نه در صدها بلکه هزاران مورد، از اجرای حدود صرف نظر کردند، از جمله نسبت به منافقان در زمان پیامبر اکرم و نسبت به دشمنان در زمان امیرالمومنین
ایشان در رابطه با اشاره رفتار امیرالمومنین با دشمنان در زمان حکومت خود و پرهیز از اجرای حدود فرمودند : در تاریخ و برخی از روایات آمده که امیرالمومنین در برابر برخی از دشمنان خود حتی کسانی که به ایشان دشنام می دادند، با آنکه حکم دشنام به معصوم، قتل است، رفتار خوبی داشتند، یعنی نه تنها برای آنان حدود را اجرا نمی کردند بلکه به دیگران اجازه نمی دادند که به آنها تعرض کنند، و علاوه بر آن، همانند سایر مردم از بیت المال به آنان، پول پرداخت می کردند.
آیت الله العظمی شیرازی هم چنین تاکید فرمودند : اجرای حدود نبایستی موجب نفرت مردم شود، در غیر این صورت اجرای آن جایز نیست، و این شرط اجرای حدود است، و علاوه بر آن از مسلّمات است که در سیره رسول اکرم و امیرالمومنین بوده است، و شامل هر حدی در هر جا و هر زمان می باشد.
معظم له در ادامه فرمودند : با آنکه ساب النبی مستوجب قتل است اما بارها پیامبر اکرم هم از دشنام گویان به خود گذشتند و هم اجازه ندادند کسی به آنان تعرض کند، و همواره با مردم رفتار خوبی داشتند، آنچنان که در روایتی از امام صادق نقل شده که به دلیل رفتار نیکوی پیامبر اکرم با منافقان، از جمله نمازی که آن حضرت بر راس منافقان خواندند، هزار نفر از آنان از نفاق خود گذشتند.
ایشان با اشاره به رفتار منافقان با پیامبر اکرم در مدینه فرمودند : در مدینه منافقان همواره به رسول اکرم دشنام می دادند، و حتی به ایشان نسبتی دادند که در تاریخ بشریت همانند آن هیچ امتی به پیامبر خود نگفتند، اما پیامبر اکرم هرگز با آنان برخوردی نکردند، از جمله در آیه ۸ سوره منافقون آمده : يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ، آنها (پنهانی با هم) میگویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم البته اربابان عزّت و ثروت، مسلمانان ذلیل فقیر را از شهر بیرون کنند، و حال آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگه نیستند.
آیت الله العظمی شیرازی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم : لَوْلا اَنّى اَکْرَهُ اَنْ یُقالَ اِنَّ مَحَمَّداً(صلى الله علیه وآله) اِسْتَعانَ بِقَوْم حَتّى اِذا ظَفَرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ اَعْناقَ قَوْم کَثیر» ، (اگر به این جهت نبود که من خوش ندارم افرادى بگویند: محمد(صلى الله علیه وآله) از گروهى کمک گرفت و پس از پیروزى بر دشمنان، یاران خود را کشت [اگر چنین نبود] من گردن گروه زیادى را مى زدم) ، فرمودند : با آن که اجرای حدود الهی از واجبات است ، و نه تعطیلی بلکه حتی تاخیر در اجرای آن ، از محرمات است ، و این که حکمی که امروز امکان اجرای آن وجود دارد ، به تاخیر افتاده و به فردا موکول شود ، از کبائر شمرده شده ، پیامبر اکرم ، حسب این روایت فرموده اند که من در بسیاری از موارد ، اجرای حدود را تعطیل کردم تا نگویند که این پیامبر بی وفاست.
معظم له در ادامه فرمودند : احکام شروطی دارند ، گاهی شروط ، عامه است ، مانند قدرت ، گاهی شروط ، خاصه است ، مثل این که از روایت استفاده شده فلان شرط برای فلان حکم است ، و در خصوص اجرای حدود ، چون غالبا شروط کامل نیست ، قابل اجرا نمی باشد ، و المشروط عدمٌ عند عدم شرطه ، و مرجع تقلید راحل ، آیت الله العظمی سید محمد شیرازی ، برای حد سارق ، از ادله ، بیست شرط ذکر فرمودند ، که حتی اگر یک مورد آن وجود نداشت ، حد برای سارق ، قابل اجرا نمی باشد ، مانند روایتی از پیامبر اکرم که فرمودند : لولا أني أكره أن يقال: إن محمدا استعان بقوم حتى إذا ظفر بعدوه قتلهم لضربت أعناق قوم كثير ، یعنی در این جا رسول خدا می فرمایند حد خدا در مورد قوم کثیری از اصحاب یعنی منافقان ، قتل است اما چون شرایط آن موجود نیست ، من این حد را جاری نمی کنم ، لذا برای شروط ، از ادله باید استفاده شود ، و مشخص شود شرط اجرای حد ، برای فلان معصیت ، چه چیزهایی است ، کما این که برای انجام واجبات هم شرط وجود دارد ، مانند شرط در نماز ، شرط در روزه ، شرط در حج ، مثلا صاحب عروة الوثقی برای وجوب حجّة الاسلام ده شرط ذکر کرده که اگر حتی یک مورد از آن ها وجود نداشت ، حج واجب نیست.
ایشان در رابطه با چگونگی شفاعت معصومین علیهم السلام فرمودند : در آیه ۲۸ سوره انبیاء آمده : يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ، هر چه آنان از ازل کرده و تا ابد میکنند همه را خدا میداند و هرگز از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف (قهر) خدا هراسانند ، اگر چه معصومین علیهم السلام دارای مقام شفاعت هستند ، اما قطعا برای شفاعت ، ملاک هایی را که خدای متعال برای شفاعت در نظر گرفته ، مد نظر قرار می دهند.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : اینکه خدای عزوجل از شفاعت چه کسانی راضی و از شفاعت چه کسانی رضایت ندارد ، حتما در شفاعت معصومین علیهم السلام ، لحاظ می شود ، لذا اگر کسی مورد شفاعت واقع شد ، بدان معناست که خدا راضی به شفاعت او بوده و اگر مورد شفاعت واقع نشد ، یعنی خدا به شفاعت او رضایت نداشته است.
معظم له هم چنین تاکید فرمودند : ملاک شفاعت انسان ، اعمال او می باشد ، که برخی از افراد ، استحقاق شفاعت دارند ، و برخی از افراد ، استحقاق شفاعت ندارند.
ایشان در رابطه با حکم خرید و فروش برخی از نجاسات فرمودند : این مساله محل اختلاف میان فقهاست و مرحوم شیخ انصاری در مکاسب محرمه به این مساله اشاره فرموده و هم روایات این مساله و هم اقوال گوناگون پیرامون آن را آورده اند.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : عده ای از فقها که برداشت من هم همین است فرموده اند که خرید و فروش نجاست حرام نیست، بلکه مکروه است، چون از آن نهی شده است، و علاوه بر آن فروش چیز حرام اگر منفعت حلال مقصوده دارد، حرام نیست، یعنی حرمت، شامل چیزهایی می شود که منفعت حلال مقصوده دارد، نمی شود و این مساله، حسب روایاتی است که در مورد آن آمده و محل بحث است.
گفتنی است که یکی از واژگان مهم و بحث برانگیز قرآن که روایات زیادی در ذیل آن وارد شده واژه «سُحت» است که این واژه چهاربار در قرآن کریم به کار رفته است و با توجه به معانی لغوی، سیاق و شان نزول آیات، می توان معنای این واژه را به دست آورد.
در روایات نیز معانی زیادی برای واژه سُحت ذکرشده است که از آن جمله می توان به دستمزد برخی از مشاغل، بهای برخی از کالاهای دارای مصارف حرام، بهای تعلیم علم، بهای سگ غیرشکاری، بهاری خمر، بهای حجامت کردن، رشوه و خوردن مال یتیم و … اشاره کرد.
در کتاب های آیات الاحکام و کتب فقهی نیز سُحت را در ذیل مبحث مکاسب محرمه بیان کرده اند، و با توجه به سیاق آیات و روایاتی زیادی که در ذیل آیات مربوطه وارد شده است و می توان گفت که واژه سُحت به معنای «مطلق هرگونه مال حرام» است، و معانی دیگر که بیشتر در روایات بدان اشاره شده است از باب ذکر مصادیق این واژه هستند.
معظم له در رابطه با واژه سُحت فرمودند : این عبارت در رابطه با مکروهات دیگر هم آمده است، مثلا در روایت آمده کسی که حجامت می کند، دستمزد او سُحت است، و در روایت آمده که سُحت دارای انواعی است و الزما معنای آن حرمت نمی باشد و گاه به معنای سزاوار نبودن است که مثلا فردی را فروشنده نجاستی بنامند.
ایشان در ادامه فرمودند : اگر انسان از شهری که محل تولد اوست ، خارج شود ، و در شهر دیگری سکونت کند ، چنانچه پس از مدتی به آن شهر ، سفر کند ، در صورتی که قصد اعراض نکرده باشد ، نماز او در شهر محل تولد ، تمام است ، و قصد اعراض ، آن گونه که علما فرموده اند بدان معناست که انسان تصمیم دارد مجددا در آینده به آن شهر بازگشته و در آنجا سکونت نماید ، اما اگر اعراض کرده باشد ، نماز او شکسته است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با فرق میان کثیر السفر و ذو وطنین فرمودند : بین کثیرالسفر و ذو وطنین تفاوت وجود دارد ، کثیر السفر هم در شهر محل اقامت ، و هم در شهر محل تحصیل یا کار ، و هم در بین راه ، نماز او تمام است ، و اگر ظهر در بین راه بود ، روزه اش صحیح است ، اما در ذو وطنین ، مثلا اگر کسی یک منزل در قم و منزل دیگری در تهران دارد ، که گاهی در تهران و گاهی در قم زندگی می کند ، این شخص در تهران و قم که دو مسکن داردِ نمازش تمام است ، اما اگر در بین راه بود هم نماز او شکسته است ، و هم اگر ظهر در بین راه بود ، نمی تواند روزه بگیرد.
معظم له در ادامه فرمودند : داشتن مسکن در شهری صرفا ملاک نیست و اگر فقط برای استفاده در موارد نادری هم چون تفریح و هواخوری است، در چنین مواردی نماز تمام نیست.
ایشان در رابطه با میتی که دیون وی بیش از اموال اوست ، فرمودند : اگر اموال منقول و غیرمنقول میت ، شامل املاک و پول و حتی لباس های تن او را محاسبه کردند ، چنانچه دیون ، بیش از اموال است ، نوبت به وصایا و تقسیم ارث نمی رسد ، و دیون را بایستی به قاعده ی عدل و انصاف تقسیم نمود.
آیت الله العظمی شیرازی در ادامه فرمودند : اما اگر دیون ، کمتر از مایملک میت است ، پس از پرداخت دیون ، یک سوم اموال او ، خرج وصایا می شود ، و دو سوم باقیمانده بین ورثه ، تقسیم می شود ، لذا اگر دیون و بدهی های میت ، افزون بر دارایی های اوست ، دیگر اموال او ، نه به وصیت می رسد ، و نه تقسیم ارث بین ورثه ، و در چنین شرایطی در روایات صحیحه آمده و معمولُ بها می باشد که بر امام المسلمین که بیت المال در اختیار اوست ، لازم است که بدهی های او را پر داخت کند ، و اگر پرداخت نکرد ، گناه آن بر گردن اوست.
معظم له در رابطه با طلب مهریه ی زوجه به عنوان دِیُن و کیفیت پرداخت آن از اموال میت ، فرمودند : اگر زوجه ، مهریه طلب دارد ، این دِیُن است ، و هم چون سایر دیون میت ، بایستی پرداخت شود ، اما دلیلی برای اولویتِ پرداخت مهریه ی زوجه ، نسبت به سایر دیون ، وجود ندارد ، لذا اگر اموال میت ، کمتر از دیون او بود ، اموال میت ، با رعایت عدل و انصاف و به میزان مطالبه ی طلبکاران ، بین آن ها تقسیم می شود ، و مهریه زوجه ، همانند سایر دیون ، به مقدار اموال میت ، بر اساس قاعده ی عدل و انصاف پرداخت خواهد شد.
ایشان در ادامه، مجددا تاکید فرمودند : دلیلی مبنی بر تقدم پرداخت مهریه ی زوجه نسبت به سایر دیون وجود ندارد ، و زوجه هم مانند سایر طلبکاران در یک ردیف است.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید بر اینکه تقسیم ارث ، در مرحله سوم برای تقسیم اموال میت قرار دارد ، فرمودند : وقتی شخصی از دنیا رفت ، تمامی اموال منقول و غیرمنقول ، حتی لباس های تن و پول های جیب او را باید محاسبه کنند ، و سپس دیون او پرداخت می شود ، و در مرحله ی بعد اگر وصیتی داشت ، از یک سوم اموال او پرداخت می شود ، و در مرحله سوم ، نوبت به تقسیم ارث بین ورثه می رسد.
معظم له در رابطه با وصیت میت مبنی بر دادن خانه ای معین به عنوان مهریه ی زوجه ، فرمودند : اگر زوجه ، مهریه طلب دارد ، و مهریه به او داده نشده ، دیون ، قبل از وصایا و قبل از اصل مال و قبل از تقسیم ارث ، بایستی پرداخت شود ، و مهریه هم دِیُن است و چنین وصیتی نافذ است ، و اذن ورثه لازم نیست.
آیت الله العظمی شیرازی با تاکید مجدد بر دِین بودن مهریه ی زوجه فرمودند : کسی که از دنیا رفت ، اگر مدیون است ، چه مهریه ی همسرش و چه سایر دیون ، بایستی در ابتدا پرداخت شود ، بعد از آن ، هر مقداری از اموال او باقی ماند ، یک سوم آن خرج وصایای او می شود ، و اگر وصایای او بیش از یک سوم اموال وی بود ، با اجازه ورثه باید به مقدار بیش از آن عمل شود ، و دو سوم باقیمانده ، میان ورثه تقسیم می شود.
معظم له در رابطه با حرمت و نجاست خمر فرمودند : در این که خمر هم حرام و هم نجس است، و در این رابطه دو مساله باید مورد توجه قرار گیرد، اول آنکه خمر بالخصوص حرام و نجس است و دوم آنکه هر مسکر دیگری ولو خمر نباشد نیز حرام و نجس است.
ایشان در ادامه فرمودند : علاوه بر آنکه توجه به این نکته نیز لازم است که حرمت شراب به این جهت نیست که به صورت فعلی مست کننده باشد، بلکه چون خصوصیت شراب، مست کننده بودن آن است، لذا حرمت برای عموم شراب ولو یک قطره از آن ذکر شده است، بنابراین این حرمت، علت نیست بلکه حکمت است و این مساله به صورت مکرر در آیات قرآن کریم و روایات مورد اشاره قرار گرفته است، چرا که اگر علت باشد، فقط یک قطره از آن که مستوجب مست شدن نمی شود نباید اشکال داشته باشد اما چون حکمت است حتی یک قطره از آن هم نجس و حرام است.
آیت الله العظمی شیرازی در رابطه با مصحف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند : صحیفه حضرت فاطمه سلام الله علیها مربوط به مواردی بوده که جبرئیل، خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها شرفیاب می شده و مطالبی را به آن حضرت عرض می نموده و امیرالمومنین، آن مطالب را می نوشتند که نام آن را صحیفه حضرت فاطمه سلام الله علیها نام نهاده اند.
معظم له با اشاره به مصحف امیرالمومنین فرمودند : در حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام است که کل قرآن را از اول تا آخرش ، از دهان و زبان رسول خدا ، با تفسیر و تاویل آن ، نوشته اند ، مثلا در جایی که آیه ی يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ، نازل شده ، جبرئیل در اینجا گفته که اینجا قرآن است ، و پس از آن گفته است : فی عَلِیّ و عرض کرده اینجا تفسیر قرآن است ، ودر وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ گفته اینجا قرآن است ، و لذا قرآن ، همان گونه که در حدیث شریف آمده ، در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله کامل شد ، بنابراین حدیث از پیامبر اکرم آمده که : من قرء القرآن ، یعنی تمام قرآن که نازل شده بود.
ایشان در ادامه فرمودند : آنچه که امیرالمومنین نگاشته بودند ، و همراه با تفسیر و تاویل بوده است ، در حدیثی آمده که پس از شهادت رسول خدا ، امیرالمومنین فرمودند : این قرآن من است ، یعنی همان مصحفی که امیرالمومنین به دست خود ، آن را همراه با تفسیر و تاویل نوشته بودند ، و امیرالمومنین ، آن قرآن را به جماعت عرضه کردند ، اما جماعت آن را نپذیرفتند.
آیت الله العظمی شیرازی تاکید فرمودند که در روایت آمده که مصحف امیرالمومنین علیه السلام نزد حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف است و در هنگام ظهور به مردم عرضه خواهد شد.
سایر موارد فقهی مطرح شده در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به این شرح بود : شرح برخی از آیات اولیه سوره الرحمن، شرح برخی از موارد ظهور عرفی در فهم عدم خصوصیت، حجیت ظهور در احکام شرعی، زمان یائسگی در زنان قرشی و غیرقرشی، حکم ذبح حیوانی که بر اثر نیش گزندگان زنده نمی ماند، معنای رجل در برخی از مفاهیم دینی، معنای «لایسمعون» و «لایفقهون» در آیات قرآن کریم، میزان شرعی امکان تغییر جهت قبله، حکم استفاده از وسیله نقلیه مسقف در هنگام احرام، برخی از موارد ایجاد محرمیت در صورت ازدواج، استفاده از برخی کلمات در معنای غیر حقیقی به مناسبت حکم و موضوع، برخی از احکام عده از جمله در زنی که شوهر داشته، حکم قرض دادن عین و ارزش پول، برخی از مواردی که به دلیل هرج و مرج نیاز به اذن فقیه جامع الشرایط دارد، و حکم قاضی در صورتی که مجتهد یا ماذون از فقیه باشد، از دیگر مواردی بود که در این نشست علمی توسط آیت الله العظمی شیرازی به آن ها اشاره و یا پاسخ داده شد.
لازم به ذکر است که سلسله نشستهای علمی آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی به صورت روزانه در بیت معظم له در شهر مقدس قم خیابان چهارمردان کوچه ۶ راس ساعت ۱۰:۴۵ به وقت محلی برگزار میشود و شما میتوانید به صورت مستقیم از شبکه امام حسین علیه السلام ماهواره یاهست فرکانس ۱۲۰۷۳ بیننده این نشست علمی باشید.