۲۰ دی ، یکصد و هفتاد و دومین سالگرد شهادت امیرکبیر
میرزا محمد تقیخان فراهانی مشهور به امیرکبیر، صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار می باشد.
وی در دوره صدارت سه سال و سه ماه (۳۹ ماهه) خود، اصلاحاتی را در زمینههای آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران آغاز کرد.
گفتهاند که امیرکبیر به لحاظ مذهبی، فردی مقید و معتقد بوده است ، او ظواهر مذهب تشیع را که مذهب رسمی کشور بود، حرمت میگذاشت و احترام علمای دین را محفوظ میداشت.
امیرکبیر چند مسجد و مدرسه دینی ، از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین را در بازار تهران ساخت ، او ساختمان امامزاده زید تهران را بنا کرد و طی یک دستور ، چاپخانهها را از چاپ آیات قرآنی بر کاغذهای باطله منع کرد تا مبادا به قرآن اهانت گردد.
همچنین در دوره صدارت امیرکبیر، میگساری ممنوع شد ، و مجازاتهای سختی برای قانونشکنان در نظر گرفت ، چرا که در این دوره، در برخی از مناطق اراذل و اوباش مست کرده و عربده میکشیدند ، و زنان پس از غروب آفتاب از ترس حمله ی آنها جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند.
اصلاحات دینی و تلاش برای حاکمیت دین و اخلاق و فضایل در جامعه در زمان امیر کبیر از شاخصه های برجسته دوران حاکمیت و صدارت اوست.
جمع بندی تمامی این اقدامات تحول طلبانه و اصلاحی نشان می دهد که امیرکبیر شخصیتی مذهبی داشت و اقدامات او نیز در راستای تقویت وجهه دینی جامعه و پیراستن دین از خرافه و بدعت بوده است.
مبارزه با فرقهگرایی و انحرافات دینی
علی محمد باب در سال ۱۲۶۰ هجری قمری یعنی اواخر سلطنت محمدشاه، ادعای مهدویت کرده و جماعتی را پیرو خود گردانید.
در پی شورشهایی که در دوران امیر کبیر به وقوع پیوست، باب به دستور امیرکبیر کشته شد، اما بابیهای یزد، کرمان، زنجان و مازندران از قتل باب باخبر شده و به خونخواهی او قیام کردند و حتی مصمم شدند که امیرکبیر و ناصرالدین شاه را به قتل برسانند، اما امیر کبیر با سرعت تمام شورشها را خواباند.
یکی از کارهای امیرکبیر ، شکستن بستنشینی بود که گاه به وجهه مذهبی کشور آسیب میرساند ، در آن زمان در ایران معمول بود عناصر شرور و آشوب طلب و جانی برای فرار از مجازات به سفارتخانههای خارجی یا به خانه مجتهدان یا حرم حضرت عبدالعظیم و حرم حضرت معصومه در قم پناهنده میشدند، امیرکبیر با صدور فرمانی در سال ۱۲۶۶ هجری قمری ، اساس بستنشینی را از بین برد و به کارگزاران دولت دستور داد هر مجرمی را در هر کجا که باشد، دستگیر کرده و به مجازات برسانند.
اصلاحات امیرکبیر موقعیت برخی از سفارتخانهها و درباریان را متزلزل کرد و آنها به امیرکبیر تهمت زدند که انگیزه سلطنت دارد ، از این رو خواستار عزل وی شدند.
همراهی مهدعلیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری با مخالفان نیز در عزل او موثر بود.
اینچنین بود که آنها ، ناصرالدین شاه را تحت تأثیر قرار دادند و با این استدلال که امیر قصد توطئه علیه شاه را دارد ، وی را به عزل امیرکبیر ترغیب کردند.
از این رو، حکم عزل امیرکبیر در ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ قمری به وی ابلاغ شد ، و دو روز پس از عزل در ۲۵ محرم سال ۱۲۶۸ قمری به کاشان تبعید شد و در ۲۰ دی ۱۲۳۰ شمسی در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستانش به شهادت رسید.
به روایت میرزا محمدجعفرخان، حقایقنگار خورموجی در کتاب مشهور «حقایقالاخبار ناصری» پیکر امیر را روز بعد از قتل ابتدا در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند ، اما چند ماه بعد، با تلاش همسرش عزتالدوله، پیکر امیرکبیر را به کربلا حمل کردند و در اتاقی که درب آن به سوی صحن امام حسین علیه السلام باز میشود، به خاک سپردند.
خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی در مورد امیرکبیر
آیت الله العظمی نجفی مرعشی نقل کرده اند : شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ ، با لبخند گفت خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ ، گفت: نه
با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ ، جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟ ، با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند ، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد ، سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید ، ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ، ۲ تا رگ بریدند ، این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ ، او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! ، از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند ، امام حسین آمد ، و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی ، آب ننوشیدی ، این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.