اختلاف آماری طالبان و نهادهای بینالمللی درباره جمعیت افغانستان؛ تأکید یکجانبه بر دادههای داخلی و غیبت سرشماری شفاف

اختلاف آماری طالبان و نهادهای بینالمللی درباره جمعیت افغانستان؛ تأکید یکجانبه بر دادههای داخلی و غیبت سرشماری شفاف
اداره آمار طالبان، جمعیت افغانستان در سال جاری را ۳۶ میلیون و چهارصد هزار نفر اعلام کرده، در حالیکه نهادهای بینالمللی جمعیت این کشور را بیش از ۴۲ میلیون نفر تخمین زده بودند.
این اختلاف آماری نگرانیهایی درباره شیوه محاسبه و شفافیت دادهها ایجاد کرده است.
اداره ملی احصائیه و معلومات حکومت طالبان اخیراً با انتشار دادههای رسمی، جمعیت افغانستان را در سال ۱۴۰۴ معادل ۳۶ میلیون چهارصد هزار نفر اعلام کرده است.
این آمار که بر پایه دادههای میدانی داخلی تنظیم شده، با برآورد نهادهای بینالمللی که جمعیت سال ۲۰۲۴ میلادی را حدود ۴۲ میلیون و ششصد هزار نفر تخمین زده بودند، اختلاف چشمگیری دارد.
این اختلاف آماری در حالی مطرح شده که افغانستان از سال ۱۳۵۸ هجری شمسی تاکنون فاقد یک سرشماری فراگیر، علمی و دقیق بوده است.
شرایط اجتماعی، امنیتی و مهاجرتی افغانستان طی چهار دهه گذشته تغییرات گستردهای داشته و عدم دسترسی به آمار دقیق، برنامهریزی جامع در زمینههای اقتصادی، آموزشی و بهداشتی را برای این کشور دشوار کرده است.
محمدحلیم رافع، سخنگوی اداره آمار طالبان، ضمن رد آمار نهادهای بینالمللی، بر صحت آمار داخلی تأکید کرده و گفته است: “این آمار بر پایه بررسیهای میدانی و دسترسی مستقیم به منابع داخلی گردآوری شده و قابل اعتماد است.”
وی همچنین اعلام کرده که ۵۱ درصد جمعیت را مردان و ۴۹ درصد را زنان تشکیل میدهند.
در مقابل، نهادهای بینالمللی مرتبط تاکنون به این اظهارات واکنش رسمی نشان ندادهاند، اما برخی کارشناسان خارجی معتقدند که عدم امکان حضور مستقل آنان در خاک افغانستان و اتکا به دادههای غیرشفاف، صحت آمارهای رسمی را با تردید مواجه میکند.
همچنین برخی تحلیلگران داخلی بر این باورند که جمعیت پیروان تشیع در افغانستان، با احتساب مهاجرانی که در کشورهای همسایه و اروپا زندگی میکنند، به حدود ده میلیون نفر میرسد.
یعنی نزدیک به ۲۵ درصد کل جمعیت کشور، اما نبود سرشماری قابل استناد، ارزیابی دقیق این جمعیت را دشوار ساخته است.
اختلاف کنونی درباره آمار جمعیتی افغانستان، بار دیگر بر ضرورت انجام سرشماری دقیق، بیطرفانه و فراگیر صحه میگذارد.
اقدامی که میتواند بنیانی برای یک برنامهریزی عادلانه در سطح ملی و تقویت زیرساختهای توسعهای افغانستان فراهم آورد.
				
					



