
در آستانه روز جهانی عدالت اجتماعی، نمایندگی اتحادیه اروپا در افغانستان بار دیگر بر تعهد خود به تأمین عدالت برای همه تأکید کرده است.

در تقویم جهانی، بیستم فوریه به نام «عدالت اجتماعی» نامگذاری شده است؛ مفهومی که در قاموس تاریخ معاصر افغانستان، گاه به مثابه یک رویای دست نیافتنی جلوه کرده است.
امسال، نمایندگی اتحادیه اروپا در افغانستان، بار دیگر بر تعهد خود به تأمین عدالت برای همه مردم این کشور تأکید کرد.
اما پرسش اینجاست: این تعهدات تا چه اندازه از مرز شعارها فراتر رفته و به واقعیت پیوسته است؟!
افغانستان، سرزمینی که قرنهاست با زخمهای کهنهی تبعیض و بیعدالتی دستوپنجه نرم میکند، به ویژه در چند دهه اخیر شاهد بیعدالتیهای سیستماتیک علیه اقلیتهای قومی و مذهبی بوده است.
در این میان؛ بیش از دیگران، شیعیان و هزارهها که بیش از یک قرن است در معرض فشارهای تبعیضآمیز، کشتارهای جمعی و حتی نسلکشی قرار گرفته اند، همچنان در حاشیهی جامعه افغانستان به سر میبرند.
از قتل عامِ هزارهها در دوره عبدالرحمان خان تا حملات خونین اخیر گروه های از جمله سنی های تندرو داعش و طالبان به مدارس و مساجد شیعیان، این جامعه بارها و بارها قربانی سیاستهای تبعیضآمیز و بیتفاوتی جامعه جهانی شده است.
اتحادیه اروپا و دیگر قدرتهای جهانی همواره در شعارهای خود بر عدالت اجتماعی و حقوق بشر تأکید کرده اند، اما در عمل، حمایت آنان از مردم افغانستان، به ویژه اقلیتهای تحت ستم، بیشتر در حد سخنرانیها و بیانیهها باقی مانده است.
در حالی که شیعیان و هزارهها در معرض حملات تروریستی و تبعیضهای ساختاری قرار دارند، جامعه جهانی و کشورهایی که شعار حمایت سر میدادند، کمتر گامی عملی برای حمایت از آنان برداشته است.
حتی پس از سقوط حکومت طالبان در سال 2001، که فرصتی برای بازسازی عدالت در افغانستان به نظر میرسید، شیعیان و هزارههای افغانستان همچنان در حاشیهی سیاستهای داخلی و بینالمللی باقی ماندند.
امروز، در حالی که نمایندگان اتحادیه اروپا از عدالت اجتماعی سخن میگویند، هزاران خانوادهی هزاره و شیعه در افغانستان از دسترسی به حداقل حقوق انسانی محروم هستند.
از آموزش و بهداشت گرفته تا امنیت و مشارکت سیاسی، این جامعه همواره با موانع ساختاری مواجه بوده است.
در چنین شرایطی، شعارهای عدالتخواهانهی جامعه جهانی، اگر با اقدامات عملی همراه نباشد، تنها به طنزی تلخ تبدیل میشود.
روز جهانی عدالت اجتماعی فرصتی است برای تأمل در این واقعیت که عدالت تنها با سخنرانی و بیانیه محقق نمیشود.
افغانستان، به ویژه اقلیتهای تحت ستم آن، نیازمند اقدامات عملی و حمایتهای واقعی است.
اگر جامعه جهانی به راستی به عدالت اجتماعی باور دارد، باید پیش از آنکه دیر شود، گامهای جدی برای پایان دادن به این بیعدالتیهای تاریخی بردارد.
در غیر این صورت، شعارهای عدالتخواهانه تنها در حد واژههایی زیبا باقی خواهند ماند؛ واژههایی که هرگز به واقعیت نخواهند پیوست.