مرجعیت شیعه

از سيلي و شرح آن نگويم …

سروده‌ي حضرت آيت الله العظمي صافي به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

shiawaves2255.jpg - 139.72 kb

اي دخت گرامي پـيمبر

 اي سرّ رسول در تو مضمر

در بـيت شـريف وحي، خاتون

بر چرخ رفيع مَجد اختر

اي شبه نبي به خلق و اوصاف

اي نور مـجسّم مصوّر

اي خادم خانه‌ي تو حوّا

 و اي حاجب درگه تو هاجر

در طورِ لقا يگانه بانو

 در مُلك وجود زيب و زيور

با شير خدا عليّ عالي

 هم سنگر و هم پيام و همسر

مانند تـو زن جهان‌ ‌نديده ‌‌است

 غمخوار و نگاهبانِ شوهر

اي عين كمال و جان بينش

 اي ‌شخص ‌شخيص عصمت ‌و فرّ

بر رفعت قدر تو گواه است

 بيت و حجر و مقام و مشعر

اي سيّده زنان عالم

 اي بضعه حضرت پيمبر

تو اصلي و ديگران همه فرع

‌ تو جاني‌ و ديگران چو پيكر

در مُلك وَلا وليّة الله

 بر نخلِ وجود احمدي بَر

قرآن به فضيلت تو نازل

برهان تو محكم و مقرّر

روي تو جمال كبريايي

كوي تو رواق قُرب داور

از جوي تو شبنمي است زمـزم

و از بحر تو شعبه‌اي ‌است ‌كوثر

زان خطبه آتشين كه پيچيد

در ارض و سما بسان‌ تنـدر

محكوم شد آن نظام و گرديد

حق روشن و غالب و مظفّر

من عاجزم از بــيان وصفت

تو بحري و من ز قطره كمتر

اي امّ محامد و معالي

اي از تو مشام جان معطّر

با اين ‌همه عزّ و رفعت شأن‌

بـا آن همه فخر بي حد و مرّ

از ظلم منافـقين امّت

شد قلب منير تو مكدّر

آن را كه نمود حقّ مقدّم

كردند معاندان مؤخّر

بردند فدك‌ به ‌غصب و بستند

بر باب تو گفته ‌‌اي مـزوّر

افسوس شكست دشمن ‌دين

پهلوي تو را به ضربت در

بازوي تو را به تازيانه

 زد قنفذ ملحد ستمگر

از سيلي و شرح آن نگويم

كافتد بـه دل از بيانش آذر

در ماتم محسن شهيدت

ماييم به سوگ و ناله اندر

بر لطفي صافي از سر لطف

بنگر كه بُوَد پريش و مضطر

بس فخر از آن كند‌ كه دارد

بر سر ز ستايش تو افسر

اخبار مرتبط

دکمه بازگشت به بالا